با اصطلاحات و ضربالمثلهای جالب آلمانیها آشنا شوید
گرچه منبع بسیاری از اصطلاحات در زبانهای گوناگون شناخته شده نیستند اما شیرینترین بخش زبان و فرهنگ یک کشور هستند. دراین گزارش تصویری شما با دستچینی از اصطلاحات آلمانی، معنی و کاربرد آنها آشنا میشوید:Sich mit fremden Federn schmücken
اصطلاح "خود را با پر غریبه تزئین کردن" در مورد افرادی استفاده میشود که بدون هرگونه کار و زحمتی از منابع و امکانات دیگران بهره میبرند.
Unter aller Kanone
این اصطلاح اصلا ربطی به توپ و توپخانه ندارد. بلکه موضوع برسر نمره، نتیجه و رفتار بد و نامناسب است. در آلمان سیستم نمرهدهی از یک (عالی) تا شش (مردود) است. در گذشته که به لاتین تدریس میشد سیستم نمرهدهی "کانون" (Canon) نام داشت. در ورقه امتحان شاگردانی که قبول نمیشدند نوشته میشد "زیر حد نصاب" (sub omni canone)
Affentheater
اصطلاح "افنتئاتر" (Affentheater) به زیادهروی، افراط و بیهودگی در برخی از رفتارها اطلاق میشود.
اصطلاح "افنتئاتر" (Affentheater) به زیادهروی، افراط و بیهودگی در برخی از رفتارها اطلاق میشود.
Sich vom Acker machen
"آکر" (Acker) به زمین کشاورزی اطلاق میشود که در بین نظامیان به میدان مشق و تمرینات نظامی گفته میشده است. این اصطلاح در میان نظامیان مورد افرادی بکار برده میشده که "ترک خدمت" میکردند. در بین غیر نظامیان هم در مورد افراد تنبلی گفته میشود که "موقع کار غیبشان میزند". کاربرد دیگر آن هم "از اینجا دور شو" است.
"آکر" (Acker) به زمین کشاورزی اطلاق میشود که در بین نظامیان به میدان مشق و تمرینات نظامی گفته میشده است. این اصطلاح در میان نظامیان مورد افرادی بکار برده میشده که "ترک خدمت" میکردند. در بین غیر نظامیان هم در مورد افراد تنبلی گفته میشود که "موقع کار غیبشان میزند". کاربرد دیگر آن هم "از اینجا دور شو" است.
ein Ass im Ärmel haben
اصطلاح "یک آس در آستین داشتن" حکایت از داشتن استدلال یا یک چیزی قوی و بزرگ است که در لحظه آخر همه معادلات را به نفع شما تغییر میدهد.
اصطلاح "یک آس در آستین داشتن" حکایت از داشتن استدلال یا یک چیزی قوی و بزرگ است که در لحظه آخر همه معادلات را به نفع شما تغییر میدهد.
Den Ball flach halten
منظور از اصطلاح "توپ را روی زمین نگهدار" این است که "رفتار آرام"، بدون ریسک" و "غیر جنجالی" داشتن است.
منظور از اصطلاح "توپ را روی زمین نگهدار" این است که "رفتار آرام"، بدون ریسک" و "غیر جنجالی" داشتن است.
Butter bei die Fische
این اصطلاح اصلا ربطی به "کَره" در کنار "ماهی" ندارد، بلکه منظور شفافگویی و رفتن بر سر اصل مطلب است.
این اصطلاح اصلا ربطی به "کَره" در کنار "ماهی" ندارد، بلکه منظور شفافگویی و رفتن بر سر اصل مطلب است.
Jemandem aufs Dach steigen
منظور از "روی سقف کسی رفتن" در اینجا تنبیه کردن است. در قرون وسطی برای بیآبرو کردن و تنبیه خاطیان به روی سقف خانه رفته و آن را برمیداشتند.
منظور از "روی سقف کسی رفتن" در اینجا تنبیه کردن است. در قرون وسطی برای بیآبرو کردن و تنبیه خاطیان به روی سقف خانه رفته و آن را برمیداشتند.
Den Schuh muss ich mir anziehen
منظور از اصطلاح "این کفش را من باید پایم کنم" برعهده گرفتن مسئولیت اتفاقی است که رخ داده است.
منظور از اصطلاح "این کفش را من باید پایم کنم" برعهده گرفتن مسئولیت اتفاقی است که رخ داده است.
Sich eine Eselsbrücke bauen
منظور از اصطلاح "ساختن یک پل که خر از روی آن بگذرد" این است که برای فهمیدن موضوعات مشکل و پیچیده برای خودتان علائم و نشانههایی را بخاطر بسپارید که درک این موضوعات سخت را برایتان ساده میکند. این اصطلاح بیشتر در بخشهای آموزشی کاربرد دارد.
منظور از اصطلاح "ساختن یک پل که خر از روی آن بگذرد" این است که برای فهمیدن موضوعات مشکل و پیچیده برای خودتان علائم و نشانههایی را بخاطر بسپارید که درک این موضوعات سخت را برایتان ساده میکند. این اصطلاح بیشتر در بخشهای آموزشی کاربرد دارد.
Das geht unter die Gürtellinie
مربوط به منطقه "زیر کمربند" و پائینتنه است. در میان بوکسورها ضربه زدن به منطقه زیر کمربند رفتاری "غیر ورزشی و ناعادلانه" محسوب میشود.
مربوط به منطقه "زیر کمربند" و پائینتنه است. در میان بوکسورها ضربه زدن به منطقه زیر کمربند رفتاری "غیر ورزشی و ناعادلانه" محسوب میشود.
Auf dem Holzweg sein
"هولتس وگ" (Holzweg) به "راه چوبی" گفته میشود. این اصطلاح اما در مورد افرادی بکار برده میشود که راه را اشتباه رفتهاند. در گذشته وقتی درختان را قطع میکردند، شاخهها را بریده و در کناری قرار میدادند که شبیه به یک راه بود و به جنگل منتهی میشد. این راه چوبی باعث گمراه کردن و گم شدن غربیهها میشد.
"هولتس وگ" (Holzweg) به "راه چوبی" گفته میشود. این اصطلاح اما در مورد افرادی بکار برده میشود که راه را اشتباه رفتهاند. در گذشته وقتی درختان را قطع میکردند، شاخهها را بریده و در کناری قرار میدادند که شبیه به یک راه بود و به جنگل منتهی میشد. این راه چوبی باعث گمراه کردن و گم شدن غربیهها میشد.
Sie hat die Hosen an
در گذشته پوشیدن شلوار برای زنان رایج نبود و حتی ممنوع نیز بوده است. اما در مورد زوجهایی که در آن مرد حرفی برای گفتن نداشت و اداره امور در دست زن بود از این اصطلاح استفاده میشد. این اصطلاح در مورد زنان قدرتمند بکار برده میشود.
در گذشته پوشیدن شلوار برای زنان رایج نبود و حتی ممنوع نیز بوده است. اما در مورد زوجهایی که در آن مرد حرفی برای گفتن نداشت و اداره امور در دست زن بود از این اصطلاح استفاده میشد. این اصطلاح در مورد زنان قدرتمند بکار برده میشود.
Er hat Hummeln im Hintern
هومل نوعی زنبور است که دائما از گلی بر روی گلی دیگر پرواز میکند. "هومل در باسن داشتن" به افرادی اطلاق میشود که دائما در جنب و جوش هستند و آرام و قرار ندارند.
هومل نوعی زنبور است که دائما از گلی بر روی گلی دیگر پرواز میکند. "هومل در باسن داشتن" به افرادی اطلاق میشود که دائما در جنب و جوش هستند و آرام و قرار ندارند.
durch den Kakao ziehen
منظور از اصطلاح "کاکائویی کردن کسی" مسخره کردن، تمسخر و دستانداختن است.
منظور از اصطلاح "کاکائویی کردن کسی" مسخره کردن، تمسخر و دستانداختن است.
Den Löffel abgeben
اصطلاح "قاشق را تحویل دادن" در مورد فردی بکار برده میشود که درگذشته و مرده است.
اصطلاح "قاشق را تحویل دادن" در مورد فردی بکار برده میشود که درگذشته و مرده است.
Etwas für bare Münze nehmen
"چیزی را مانند سکه نقد پنداشتن" اصطلاحی است که در مورد افرادی بکار برده میشود که یک شوخی را جدی میگیرند.
"چیزی را مانند سکه نقد پنداشتن" اصطلاحی است که در مورد افرادی بکار برده میشود که یک شوخی را جدی میگیرند.
hinter die Ohren schreiben
منظور از اصطلاح "پشت گوش نوشتن" خوب بخاطر سپردن یک موضوع است. در گذشته آلمانیها برای ثبت موضوعات مهم کودکان را به عنوان شاهد همراه میبردند و در پایان یک "پشتگوشی" به کودک میزدند تا ماجرا را بهتر بخاطر بسپارد و هرگز فراموش نکند.
منظور از اصطلاح "پشت گوش نوشتن" خوب بخاطر سپردن یک موضوع است. در گذشته آلمانیها برای ثبت موضوعات مهم کودکان را به عنوان شاهد همراه میبردند و در پایان یک "پشتگوشی" به کودک میزدند تا ماجرا را بهتر بخاطر بسپارد و هرگز فراموش نکند.
Pi mal Daumen
"پی" (π) عدد ثابتی در ریاضیات برای محاسبه دایره است. در اینجا منظور از "پی ضربدر انگشت شست" یعنی "تقریبا" است.
"پی" (π) عدد ثابتی در ریاضیات برای محاسبه دایره است. در اینجا منظور از "پی ضربدر انگشت شست" یعنی "تقریبا" است.
im Eimer
"درون سطل" به خستگی مطلق از کار زیاد و استرس در مورد افراد گفته میشود. در مورد اشیا خراب شده نیز این اصطلاح بکار برده میشود و احتمالا منظور همان سطل زباله است.
"درون سطل" به خستگی مطلق از کار زیاد و استرس در مورد افراد گفته میشود. در مورد اشیا خراب شده نیز این اصطلاح بکار برده میشود و احتمالا منظور همان سطل زباله است.
بهترین شامپو ضد ریزش مو
مشاهده لیست
ارزانترین یخچال بازار
مشاهده قیمت
بهترین پلی استیشن و ایکس باکس ایران
مشاهده قیمت
تازهها
اجاره هیلتی، راه حلی مقرون به صرفه و ایدهآل برای پروژههای شما
ارزان ترین دوچرخه ۲۶ بازار (لیست قیمت جدید)
مقایسه ساید بای ساید اسنوا با ایکس ویژن (کدام یخچال بهتر است؟)
بهترین ساعت اتوماتیک، رقابت بین 7 ساعت شگفت انگیز
بهترین ساعت اتوماتیک، رقابت بین 7 ساعت شگفت انگیز
در انتخاب بهترین تشویقی گربه به چه مواردی توجه کنیم
مقایسه گوشی a54 با a34 (کدام گوشی بهتر است؟)
اندروید باکس چیست و چه مزایایی دارد؟ (راهنمای خرید اندروید باکس)
بهترین پاوربانک 1403 (معرفی 10 مدل پرفروش)
شاهد کاغذی
*لطفا از درج شماره تلفن و یا آدرس های اینترنتی مختلف اکیداً خودداری فرمایید.