گزارش تصویری از تعطیلات تابستانی در کوه های بسیار زیبای آلپ

زرمات سوئیس (Zermatt): اقامتگاهی روح بخش

ما تابستان سال 2014 را در زرمات گذراندیم. ما در طول این سفر خاطره انگیز با قطار به دیدن گورنگرات (Gornergrat)رفتیم. در مسیر برگشت در ایستگاه روتن بادن(Rotenboden) توقف کردیم تا بتوانیم زیبایی های کوه سر به فلک کشیده ماترهورن(Matterhorn) را در پرتو نور خورشید ببینیم، سپس تصمیم گرفتیم تا ایستگاه بعدی یعنی ایستگاه ریفلبرگ پیاده روی کنیم.

زرمات سوئیس

کوه ماترهورن

مناظر کوهستانی در آب زلال و درخشان دریاچه ها منعکس شده بود، گل های زیبای مناطق آلپ در همه جا به چشم می خوردند و سکوتی آرامش بخش حکمفرما بود. کوه ماترهورن که بر فراز دیگر کوه ها خودنمایی می کرد همچون محافظی مهربان برای دیگر کوه ها بنظر می رسید. من به بالای تپه ای که ایستگاه ریفلبرگ و کلیسای کوچک برودر کلاوس بر آن واقع شده بودند، رسیدم. از فراز این تپه منظره حیرت انگیز دره زرمات پیدا بود.

این مسیر یک ساعته که با انواع تابلوهای راهنما راه را به درستی نشان می داد، اصلاً مسیر دشواری نبود. احساس آرامشی وصف ناپذیر در تمام این مدت همراه من بود.

کوه مون بلان (Mont Blanc): هیجان صعود

من سه سال پیش کوه مون بلان را با پای پیاده طی کرده بودم. مسیرهای حیرت انگیز و متنوع این کوه زیبا، دایره ای را تشکیل می دهند که کشورهای ایتالیا، سوییس و فرانسه را در بر می گیرد. ما در مسیر کوهنوردی از جنگل ها، رودخانه ها و یخچال های طبیعی گذر کردیم. ما در مسیر صعود از نردبان بالا رفتیم، سوار تراموای برقی شدیم و در پایان پیاده روی طولانی روزانه فرصت مزه کردن غذا و پنیر سنتی این منطقه را نیز پیدا کردیم.

ما هر شب چادر می زدیم اما انتخاب های دیگری از قبیل استفاده از کلبه و اقامتگاه نیز وجود داشت. البته لحظات خطرناکی همچون رعد وبرق هم وجود داشت، اما این لحظات نیز بر هیجان سفر می افزودند. این سفر 110 مایلی دو روز طول کشید. آنچه بیش از همه در این سفر مرا تحت تاثیر قرار داد منظره های حیرت انگیزی بود که از فراز قله‌ها دیده میشد. منظره اعجاب انگیز کوه مون بلان مرا بر آن داشت تا یکبار دیگر آن را فتح کنم.

صدای زنگوله گاوها و گوسفندهای عسلی رنگ

یکی از صبح های زیبای ماه سپتامبر ما از دره ایزر (Isère)بالا رفتیم و در مسیر زیبای خود به دوچرخه سواران نیز برخوردیم . در بورگ سن موریس برای وارد شدن به مسیر کامت دروزلند به سمت چپ رفتیم. همانطور که ما از این جاده باریک بالا می رفتیم مردی به همراه گله ای گوسفند به رنگ عسلی تیره که مراتع تابستانی را به سمت قشلاق ترک می کردند، به سمت پایین می آمد. همانطور که گله گوسفند از مقابل اتومبیل می گذشتند و با پشم های خود سطح رنگین اتومبیل را جلا می دادند، من تلاش می کردم که آن ها را بشمارم. مردی به کمک سگش, گله را هدایت می کرد. من به زبان فرانسه پرسیدم: میتونی از پس همشون بر بیای؟ او در جواب گفت: بله.

کمی بالاتر، گاوهای بلوطی رنگ در دامنه های وسیع کوهستان می چریدند و زنگوله هایشان به نرمی به صدا در می آمد. وقتی به بالای کامت رسیدیم، جاده ای که پشت سر گذاشته بودیم را دیدیم که پس از گذر از سد لک دروزلند در میان جنگل کاج محو می شد. در مسیر برگشت پس از گذر از پیچ و خم های فراوان به بیوفورت رسیدیم. در آنجا از کارخانه پنیرسازی بازدید کردیم، چند تا از محصولات لذیذشان را خریدیم و به هتل محل اقامتمان در آلبرتویل (Albertville)بازگشتیم.

دولومایتز(Dolomites): مسیری بسوی تندرستی

بزرگترین کوه فلاتی اروپا یعنی آلپ د سیوسی (Alpe di Siusi) در رشته کوه های دولومایتز ایتالیا، تمام آنچه را که از پیاده روی فوق العاده خانوادگی در تعطیلات تابستانی انتظار دارید را برآورده می سازد. مراتع پر گل، مسیرهای متقاطع پیاده روی و قله های خاکستری ناهمگون, زیبای این رشته کوه ها را صد چندان می کنند. گاو های آرام با زنگوله های پر سر و صدا در چمنزار معطر می چرند و در پهنه آسمان آبی دمهای خود را تکان می دهند. اندک رستوران های این منطقه از ما با خورا کی های لذیذ ایتالیایی پذیرایی کردند. ما دو انتخاب پیش رو داشتیم: پیاده روی آرام در مراتع وسیع و یا کوهنوردی در مسیرهای چالش برانگیز کوهستانی. بالابر اسکی در فصل تابستان امکان دسترسی به ارتفاعات را به راحتی برایمان فراهم کرد. هتل با امکاناتی همچون استخر آبگرم فوق العاده ( مفهوم واقعی تندرستی از نگاه محلی ها) تجربه ای حیرت انگیز را برای شما رقم خواهد زد؛ این استخر با تفریحاتی همچون شنا، استراحت در سونا، استنشاق عطر خوش کاج و تجربه ماساژی فوق العاده با منظره غروب خورشید به همراه یک نوشیدنی را برای شما فراهم می سازد.

پیاده روی در نیمه شب و عطر علف های تازه

ما صبحانه ای فوق العاده حاوی غذاهای لذیذ آلپی,شامل نان سوییسی گندم سیاه، شیرقهوه، کره خامه ای و تکه های پنیر تازه هوبلکس را در ایوان بزرگ کلبه ییلاقی محل اقامتمان در آدل بودن صرف کردیم. چندی بعد غرش قطار ترنزآلپاین در منظره خیال انگیزی از قله های آلپ و پس زمینه ای از آسمان صورتی رنگ به گوش رسید. از چهل سال پیش تاکنون سفرهای تابستانی به سبک هایدی در این کوهستان های زیبا رواج چشمگیری داشته است: بالا رفتن در مسیر ناهموار هانوموسپاس، تماشای مناظر برفی "دره پنهان" (hidden valley)، پیاده روی در نیمه شب با عطر علف های تازه، پاشیدن آب های خروشان آبشار انگسل جنالپ به اطراف، تعقیب ابرهای نزدیک به زمین در سراشیبی کوهستان وندرویگه، به وجد آمدن از حرکات زیبای لاشخورها در ارتفاعات مورن، متاثر شدن از جریان نامنظم رودها در مراتع آفتابی آلپ و علفزارهای گیاهان وحشی، تنها بخشی از لذت های بیشمار این سفر حیرت انگیزبودند. ما روز را با براتورتس ( نوعی سوسیس آلمانی) به همراه پنیر امنتل ( نوعی پنیر سوییسی) در کنار روستی( غذایی سوییسی با سیب زمینی رنده شده ) و یا پنیر ذوب شده رکلت در سیب زمینی شوالتی دور آتش و در زیر آسمان درخشان شب به پایان می رساندیم.

هتلی میان فرانسه و سوییس

بر فراز دریاچه جنوا در ایتالیا، ما پیاده روی هشت روزه شاعرانه ای را آغاز کردیم که به تپه های بالای دریاچه نوشاتل ختم شد. شب اول این سفر در هتلی کوچک گذشت که نیمی از اتاق های آن در فرانسه و نیم دیگر آن ها در سوییس بودند؛ تجربه ای بواقع عجیب بود. ما با کمک نقشه های دقیق توانستیم به قلب جنگل های مرطوب در سراسر مراتع کوهستانی ( غرق در گل های وحشی) و علفزارهای وسیع پا بگذاریم، جایی که گله ای از گاوهای کنجکاو به ما نزدیک شدند. ما سرچشمه رودخانه دوبس، جایی که آبشاری از دل سنگ ها و پس از عبورچندباره از صخره ها و مرزها بیرون می آمد، را یافتیم. در یک گذرگاه ما به ضد تانکی برخوردیم که برای محافظت از مرزهای سوییس نصب شده بود. ما باید در میان درختان انبوه جنگل با دقت گام بر می داشتیم. این بخش، پایانی هیجان انگیز برای یک پیاده روی روح بخش بود.

قصه یک زندانی در شعر لرد بایرون

یکی از بعدازظهر های تابستانی در کنار دریاچه جنوا در دل سیاهچال های تاریک قلعه چیلن همانند روزی در اواسط زمستان بنظر میرسد. تصور کنید که شما زندانی سیاسی، فرانسوا بنیوارد هستید که 500 سال پیش، چهار سال را زنجیر شده به ستونی گذرانده اید. داستان این مرد الهام بخش لرد بایرون (شاعر معروف انگلیسی) در نگارش شعر "زندانی قلعه چیلن" شد پس از اینکه او در سال 1813 در بعد ازظهری طوفانی از این مکان بازدید کرد. دیدن این سردابه بدون خواندن این شعر لطفی ندارد. پس با نسخه ای از این شعر به این مکان بروید و به دنبال اشارات مختلف شاعر بگردید: جای پای بنیوارد بر روی دیوار در نتیجه تقلای او برای دیدن پرندگان در آسمان و زنجیرهای آهنی در دل دیوارهای سرد جایی که او آمدن زمستان را از دریاچه حس می کرد. سپس اندکی توقف کنید و به صدای موج های آب که چندان از شما دور نیستند، گوش فرا دهید. من به شما این اطمینان را می دهم که هرگز این تجربه را فراموش نخواهید کرد.