روانشناسی یونگی چیست و چگونه به خودشناسی کمک میکند؟
روانشناسی یکی از رشتههای مهمی است که بیشتر با ذهن و احساسات ما سروکار دارد. در سالهای اخیر که موضوع ذهنیت و احساسات اهمیت ویژهای پیدا کرده است، روانشناسی نیز وارد مرحله جدیدی شده و توانسته پیشرفت بسیار زیادی را داشته باشد. روانشناسی مکاتب مختلفی دارد که روانشناسی یونگی یکی از مکاتب محبوب و پرطرفدار است و توسط کارل گوستاو یونک توسعه داده شده است. شاید برایتان جالب باشد که در مورد این مکتب و اصول آن بیشتر بدانید تا بتوانید اطلاعات خودتان را در مورد روانشناسی و مخصوصاً روانشناسی یونگی افزایش دهید.در این مقاله میخواهیم در مورد مکتب روانشناسی یونگ صحبت کنیم و بگوییم که اصلاً این مکتب چگونه به وجود آمده است و بر چه چیزهایی تمرکز دارد و اصول آن چیست تا اگر روانشناس هستید بتوانید با دید بازتری مکتب موردنظر خودتان را انتخاب کنید و از روشهای درمانی آن استفاده کنید و اگر میخواهید در مورد روانشناسی اطلاعات کسب کنید، بتوانید یونگ و مکتب او را بیشتر بشناسید و با اصول درمانی او بیشتر آشنا شوید. اگر به دنبال شناخت مکتب روانشناسی کارل گوستاو یونک هستید، حتماً تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا با چیزهای مهمی که در مورد این مکتب وجود دارند آشنا شوید و بتوانید با تأثیرگذارترین مکتب روانشناسی بیشتر آشنا شوید. همچنین اگر تمایل دارید تا به مجموعه کاملی از آموزش های روانشناسی دسترسی داشته باشید پیشنهاد میکنیم با مراجعه به لینک زیر مجموعه آموزش روانشناسی فرادرس را مشاهده کنید:
روانشناسی یونگی چیست؟
شاید برایتان جالب باشد که بدانید حتی یونگ چند سال با فروید که یکی دیگر از روانشناسان سرشناس دنیا است و مکتب خاص خود را دارد، همکاری نزدیک داشت و حتی انجمن روانشناسان را با هم تأسیس کردند که این موضوع باعث شد یونگ بتواند نظرات خود را با فروید نیز سنجیده و اعتقاد محکمتری به آنها داشته باشد. البته پس از مدتی همکاری یونگ با رد برخی از نظریات فروید به همکاری خود با او پایان داد و توانست مکتب خود را توسعه دهد. یکی از ویژگیهای مهمی که در مکتب روانشناسی یونگی وجود دارد، این است که یونگ هرگز خود را به یک روش درمانی خاص محدود نمیکرد تا بتواند افراد را با آن درمان کند.
چون فکر میکرد که احساسات و ذهنیات انسان بسیار فراتر از این موضوع است که فقط بتوانیم با یک روش خاص آن را درمان کنیم. به همین خاطر روانشناسانی که با این مکتب کار میکنند، میتوانند بهسادگی روشهای مختلف درمانی را نیز امتحان کنند و بهترین روش را بر اساس هر بیمار انجام دهند تا نتایج خوبی را در این زمینه کسب کنند.
ویژگی های مکتب روانشناسی یونگی چیست؟
یونگ اعتقاد دارد که فردیت و شخصیت انسان، در اثر تجربههای آگاهانه و ناخودآگاهانه شکل میگیرد و تمام این تجربیات در نتیجه میتوانند شکلدهنده شخصیت باشند و به همین خاطر است که میتوان تکتک عوامل دینی، رفتاری، دیگران، محیط و... را در شکلگیری شخصیت انسان مؤثر دانست و این موضوع به خاطر اینکه مبحث کاملتری را معرفی میکند و در برگیرنده تمام جوانب زندگی انسان است، نسبت به مکتب فروید توانست رشد بیشتری داشته باشد و پیشرفت کند. یونگ میگوید مشکلات اصلی که هر انسان دارد و باعث میشود که دچار اختلالات روانی شود، این است که فرد با ناخودآگاه خود ارتباط مناسبی ندارد و همین موضوع باعث میشود که بیماریهایی مانند افسردگی، روانپریشی و خرابی روانی برای فرد ایجاد شود.
به همین خاطر است که روشهای درمانی یونگ بیشتر روی موضوع ناخودآگاه متمرکز هستند و سعی میکنند که به انسان کمک کنند تا رابطهای بهتر را با ناخودآگاه خود برقرار کند و بتواند مشکلات شخصیتی و روانی خود را برطرف کند. همچنین در یک دوره یونگ روی روش درمانی مدیتیشن متمرکز بود که با استفاده از آن، بیماران خود را وادار میکرد تصاویری را به ذهن ناخودآگاه خود بدهند و تخیل فعالی داشته باشند تا بتوانند از این طریق، مشکلات ذهنیشان را درمان کنند و البته این روش نتایج مناسبی را نیز برای یونگ ایجاد کرد.
جالب است بدانید که یونگ روی ارتباط دین و ذهنیت نیز تأکید خاصی دارد و فکر میکند که تاریخ در زندگی ما نیز نقش بسیار مهمی دارد، به همین خاطر توانست با تکیه به کهنالگوها افرادی را درمان کند و به آنها کمک کند که معنا را به زندگی خودشان برگردانند. یونگ میگوید وقتی شما بتوانید کهن الگو خودتان را شناسایی کنید، میتوانید خود واقعیتان را بیرون بکشید و این موضوع کمک میکند که بتوانید متوجه شوید چه کسی هستید و دقیقاً چه کاری باید برای زندگیتان انجام دهید تا بتوانید معنا را به زندگی برگردانید. یونگ همچنین توانست با مطالعه انواع شخصیتهایی که در انسان وجود دارد، انسانهای درونگرا و برونگرا را از هم متمایز کند و این موضوع نیز کمک کرد که بتواند روش درمانی خود را جامعتر و دقیقتر کند تا افراد بتوانند از نظر شخصیت به دستههای مختلفی تقسیم شوند و سپس متناسب با نوع شخصیتشان، درمان شوند.
روانشناسی یونگی و روانکاوی
همچنین شاید برایتان جالب باشد که بدانید این نوع روانشناسی خیلی اوقات تأکید دارد که رفتارهای ما در حال حاضر، بهخاطر مشکلات و رفتارهایی هستند که ما درگذشته دیدهایم و این رفتارها در ناخودآگاه ما ذخیره شدهاند. مثلاً شاید شما در حالت عادی بگویید که به همسر خودتان احترام میگذارید و او را دوست دارید. اما به خاطر رفتاری که پدرتان درگذشته با مادرتان داشته است و خشونتی که بین آنها بوده است، گاهی اوقات با همسرتان رفتار بدی داشته باشید و خودتان از این موضوع آگاهی مناسبی نداشته باشید. دقیقاً به همین دلیل است که روانشناسی یونگی روی ناخودآگاه تأکید دارد و میگوید که باید با آگاهی از مشکلات ناخودآگاه خودمان، سعی کنیم این مشکلات را درمان کرده و آنها را از ذهن خودمان ریشهکن کنیم. برای آشنایی بیشتر با روانشناسی یونگ، میتوانید به آموزش این مبحث در فرادرس مراجعه کنید و در مورد این مکتب روانشناسی بیشتر بدانید.
تعبیر خواب در مکتب روانشناسی یونگی
یکی از بخشهای دیگری که در این مکتب روانشناسی وجود دارد، تعبیر خواب است که یونگ اکثر خوابها را نیز برخاسته از ناخودآگاه میداند و این موضوع باعث شده است که بتواند تفسیرهای متفاوتی نسبت به فرود از خواب و رؤیاهای فرد داشته باشد. مثلاً یونگ اعتقاد دارد که در رؤیا دیدن و خواب دیدن، ما اکثر اوقات ممکن است مشکلات و موانعی که در ذهنمان وجود دارد را ببینیم یا اینکه ذهن ناخودآگاه ما خبری از آینده به ما بدهد تا بتواند با ما ارتباط برقرار کند. به همین خاطر خیلی از افراد از تعبیر خواب یونگ نیز استفاده میکنند تا رؤیاهای خود را تعبیر کنند. البته نکته مهمی که وجود دارد این است که خود یونگ توصیه کرده است که بدون دیدن وضعیت فرد و معاینه شخصیت او و اینکه در چه وضعیتی است، هرگز نباید نمادها و رؤیاهای او را تعبیر کنیم چون ممکن است نتوانیم تشخیص دهیم که دقیقاً منظور خودآگاه فرد چه بوده است. البته در تعبیر خواب دینی نیز دقیقاً این موضوع وجود دارد و شرایط خیلی زیادی هستند که اگر تمامی آنها وجود داشتند در آن زمان میتوان گفت که خواب فرد درست است و تعبیر مناسبی برای آن وجود دارد.آنیما و آنیموس در مکتب روانشناسی یونگ
یکی از مهمترین عواملی که در مکتب روانشناسی یونگ وجود دارد و تأکید زیادی روی آنها میشود، آنیما و آنیموس هستند که دو کهنالگوی محبوب هستند و این دو کهن الگو بیشتر روی زندگی درونی فرد تأکید دارند. البته کهنالگوهای دیگری وجود دارند که یونگ آنها را فرا شخصیتی میداند اما این دو کهن الگو بیشتر نشاندهنده شخصیت فرد هستند و به همین خاطر است که توجه ویژهای به آنها شده است. آنیما و آنیموس میگوید که ما انسانها فارغ از اینکه مرد یا زن باشیم، دو بعد زنانگی و مردانگی را در خودمان داریم و اینکه کدام بعد در ما رشد بیشتری داشته باشد، کاملاً به محیط و شخصیت ما و همان ناخودآگاه جمعی بستگی دارد.دقیقاً به همین خاطر است که اگر مثلاً مردی در میان خانمهای زیادی بزرگ شود، احتمالاً رفتارها یا کارهایی که اکثر اوقات خانمها انجام میدهند را انجام خواهد داد و برعکس این موضوع نیز کاملاً صادق است. در مکتب یونگ معمولاً با تشخیص اینکه فرد آنیما یا آنیموس است، سعی میکنند ویژگیهای شخصیتی او را پیدا کنند و همین موضوع کمک میکند که رواندرمانگر بتواند با تکیه به کهنالگوهای فرد روند درمان را بهتر و دقیقتر پیش ببرد و بتواند نتیجه بهتری را برای بیمار خود ایجاد کند.