معرفی کامل شهر چالوس مازندران | از تاریخچه تا نقشه چالوس
چالوس از شهرهای کُهن استان مازندران است که در جلگه میانی کرانه دریای خزر جای گرفتهاست. شهر چالوس در شرق شهرستان چالوس قرار دارد. اکثریت جمعیت شهر چالوس را بومیان کلارستاق که طبری تبار هستند تشکیل می دهند. مردم بومی شهر چالوس به زبان مازندرانی، که به تبری کلارستاقی شهرت دارد، صحبت میکنند.همچنین بخشی از جمعیت این شهر را مهاجران گیلانی و کرد تشکیل می دهند که به زبان های گیلکی و کردی سخن می گویند که به دلیل درآمیختگی فرهنگی از غلظت آن کاسته و جریان به سمت زبان غالب (فارسی)پیش رفتهاست. در دوران پهلوی گروهی اهالی شرق گیلان به ویژه لنگرود برای کار در کارخانه ی حریربافی و کار زراعت به چالوس مهاجرت نمودند و در دوران قاجار نیز ایل کرد خواجوند به چالوس تبعید شدند. همچنین در نواحی شرق چالوس که خود بخشی از کجور است، کجوری ها ساکن هستند که به گویش کجوری زبان مازندرانی سخن می گویند. بر اساس آخرین آمار سازمان سرشماری ایران در سال ۱۳۹۵ شهر چالوس با جمعیتی بالغ بر ۶۵٬۱۹۶ نفر ششمین شهر پرجمعیت استان مازندران و پرجمعیتترین شهر غرب مازندران بودهاست. دمای هوای این شهر در تابستان ۲۵ تا ۳۶ درجه و در زمستان ۵ تا ۱۲ درجهٔ سانتیگراد است.
نام(های) پیشین : شالوس، سالوس
سال شهرشدن : ۱۳۲۵
جمعیت : ۶۵٬۱۹۶ نفر
تراکم جمعیت : ۷۵ نفر بر کیلومتر مربع
مساحت : ۱۵۹۷ کیلومتر مربع
میانگین دمای سالانه : ۴
میانگین بارش سالانه : ۷۸۵
تأسیس شهرداری : ۱۳۲۵
محصولات : برنج، کلوچه، نارنج گونهها، سازههای دستی، ماهیگیری
پیششمارهٔ تلفن : ۰۱۱–۵۲
شناسهٔ ملی خودرو : ۷۲ ن__۸۲ و
سال شهرشدن : ۱۳۲۵
جمعیت : ۶۵٬۱۹۶ نفر
تراکم جمعیت : ۷۵ نفر بر کیلومتر مربع
مساحت : ۱۵۹۷ کیلومتر مربع
میانگین دمای سالانه : ۴
میانگین بارش سالانه : ۷۸۵
تأسیس شهرداری : ۱۳۲۵
محصولات : برنج، کلوچه، نارنج گونهها، سازههای دستی، ماهیگیری
پیششمارهٔ تلفن : ۰۱۱–۵۲
شناسهٔ ملی خودرو : ۷۲ ن__۸۲ و
محدوده جغرافیایی
بخش شرقی شهر چالوس در ناحیه کُجور و بخش غربی چالوس در منطقه ی کلارستاق قرار دارد.
کلارستاق
منطقهای کوهستانی در ساحل دریای خزر است که از رود نمک آبرود در غرب تا رود چالوس در شرق که به ترتیب آن را از بخشهای لنگا و کجور جدا میکنند، امتداد دارد. کلارستاق از جنوب توسط ارتفاعات تخت سلیمان و کندوان در کوههای البرز مرکزی از طالقان جدا میشود که شامل شهرستان های چالوس و کلاردشت است. بومیان کلارستاق به زبان مازندرانی و گویش طبری کلارستاقی صحبت می کنند. منطقه کلارستاق (چالوس ، مرزن آباد و کلاردشت) به همراه کُجور (نور و نوشهر)، لنگا (عباس آباد و نشتارود) و تنکابن بخشی از رویان کهن بود که بعدها رستمدار نام گرفت. رویان کهن از نواحی غربی طبرستان محسوب میشدهاست.
کُجور
کجور از شمال به دریای مازندران و از غرب به رود چالوس و از شرق به سولده (نور) و از جنوب به دره نور محدود میشود که شامل شهرستان های نور و نوشهر و بخش شرقی شهرستان چالوس می شود. بومیان کجور به زبان مازندرانی و گویش طبری کجوری صحبت می کنند.
رویان
رویان به سرزمینی آباد در غرب مازندران گفته میشد که شامل نور، کجور، کلارستاق، لنگا، تنکابن، سختسر، هوسم، الموت، طالقان، لورا، ارنگه، رودبار قصران و لارقصران میشد.
رستمدار
از قرن هفتم تا دوره صفویه منطقه ی رویان عمدتا با نام رویان و رستمدار یا رستمدار شناخته می شد و در این دوره مرزها ی ولایت رستمدار شامل مناطق کلارستاق ، کجور ، نور ، طالقان ، لاریجان ، لواسانات ، شمیرانات و مناطق پشت کوه البرز مرکزی می شد.
بخش شرقی شهر چالوس در ناحیه کُجور و بخش غربی چالوس در منطقه ی کلارستاق قرار دارد.
کلارستاق
منطقهای کوهستانی در ساحل دریای خزر است که از رود نمک آبرود در غرب تا رود چالوس در شرق که به ترتیب آن را از بخشهای لنگا و کجور جدا میکنند، امتداد دارد. کلارستاق از جنوب توسط ارتفاعات تخت سلیمان و کندوان در کوههای البرز مرکزی از طالقان جدا میشود که شامل شهرستان های چالوس و کلاردشت است. بومیان کلارستاق به زبان مازندرانی و گویش طبری کلارستاقی صحبت می کنند. منطقه کلارستاق (چالوس ، مرزن آباد و کلاردشت) به همراه کُجور (نور و نوشهر)، لنگا (عباس آباد و نشتارود) و تنکابن بخشی از رویان کهن بود که بعدها رستمدار نام گرفت. رویان کهن از نواحی غربی طبرستان محسوب میشدهاست.
کُجور
کجور از شمال به دریای مازندران و از غرب به رود چالوس و از شرق به سولده (نور) و از جنوب به دره نور محدود میشود که شامل شهرستان های نور و نوشهر و بخش شرقی شهرستان چالوس می شود. بومیان کجور به زبان مازندرانی و گویش طبری کجوری صحبت می کنند.
رویان
رویان به سرزمینی آباد در غرب مازندران گفته میشد که شامل نور، کجور، کلارستاق، لنگا، تنکابن، سختسر، هوسم، الموت، طالقان، لورا، ارنگه، رودبار قصران و لارقصران میشد.
رستمدار
از قرن هفتم تا دوره صفویه منطقه ی رویان عمدتا با نام رویان و رستمدار یا رستمدار شناخته می شد و در این دوره مرزها ی ولایت رستمدار شامل مناطق کلارستاق ، کجور ، نور ، طالقان ، لاریجان ، لواسانات ، شمیرانات و مناطق پشت کوه البرز مرکزی می شد.
تاریخچه
دوران باستان
در دوران باستان چالوس بخشی از تپورستان و ناحیه رویان بود. چالوس که خود بخشی از کلارستاق هست به همراه کجور و تنکابن از نواحی اصلی سرزمین رویان بودهاست. رویان به سرزمینی آباد در غرب مازندران گفته میشد که شامل کجور (نور و نوشهر)، کلارستاق(چالوس ، مرزن آباد و کلاردشت)، لنگا (عباس آباد و نشتارود)، تنکابن، سختسر، هوسم، طالقان، الموت، لورا، ارنگه، رودبار قصران و لارقصران میشد. در دوران اشکانی و ساسانی منطقه رویان که چالوس نیز بخشی از آن بود تحت حاکمیت خاندان گشنسپ از پادشاهان تپورستان بودهاست.
پس از اسلام
نام این شهر در متون اسلامی بصورت سالوس و شالوس ذکر شده است که در پیرامون آن دو شهر کوچک دیگر به نام کبیره و کچه نیز وجود داشتهاست.علمای جغرافیا نویس، از چالوس به عنوان یکی از آبادیهای طبرستان و ناحیه ی رویان نام برده اند. بلاذری مورخ قرن دوم از رویان که چالوس نیز بخشی از آن است به عنوان یکی از هشت ناحیه طبرستان نام میبرد همچنین ابن رسته مورخ قرن دوم از چالوس و کلار به عنوان یکی از چهارده بخش طبرستان نام میبرد. قیام علویان در طبرستان از یک شورش محلی که در آن ولایت ضد بیرسمیهای عمال و حکام طاهریان درگرفت در نواحی کلاروشالوس (چالوس) روی داد و آرام آرام از دیلمان تا جرجان تقریباً همه جا را فراگرفت. در ورود شورشیان علوی به طبرستان، شورشیان دیلم با وجوه مردم رویان (کلار و چالوس) نسبت به امام علوی اظهار وفاداری کردند. محمدبن اویس از امرای دوره تسلط خلفای عرب به دستور خلیفه معتصم به حکمرانی چالوس منصوب شد. محمد بن اویس خود در رویان (قسمت غربی طبرستان) استقرار یافت و پسرش احمد را به حکومت چالوس گمارد.
یاقوت رویان را گاهی «مدینه» و گاهی «کوره واسعه» میخواند و شهر «کجه» (کجور) را حاکم نشین رویان میداند. «شهر» یا «مدینه» خواندن رویان به اعتبار معنی قدیمی این کلمه در فارسی است، زیرا «شهر» به معنی ناحیه و مملکت هم به کار میرفتهاست. ناحیه رویان را بعدها، از قرن هفتم تا زمان صفویه، رستمدار هم گفتهاند. احتمال میرود که رستمدار صورت دیگری از استندار باشد، زیرا این ناحیه از قرن چهارم به بعد به وسیله فرمانروایانی اداره میشد که استندار خوانده میشدند. این کلمه در زبانِ عامّه به «رستمدار»، که معروفتر و آشناتر بود، بدل گردید و بعدها این اسم نیز فراموش شد. اولیاءالله آملی در کتاب تاریخ رویان تألیف قرن هشتم دربارهٔ واژه استندار قید کردهاست: و به زبان طبری استان کوه را گویند. پس معنی استندار، ملک الجبال باشد، یعنی حاکم و پادشاه کوه، همچنانکه ملوک باوند را در آن عهد ملک الجبال خوانندی، پس معنی استندار نیز همان باشد. ملا شیخ علی گیلانی در کتاب تاریخ مازندران که در سال ۱۰۴۴ هجری قمری تألیف شده استندار را ناحیتی بالتمام در طبرستان قید کردهاست بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار نویسنده کتاب تاریخ اسفندیار که در قرن ششم و هفتم میزیست در این زمان حدود مازندران و رویان را از دینار جاری در شرق ملاط که در نزدیکی هوسم (رودسر) قرار دارد میداند. ملا شیخ علی گیلانی مؤلف کتاب تاریخ مازندران که در تاریخ ۱۰۴۴ قمری و در دوران صفویه کتاب را نگاشتهاست، در ذکر حدود مازندران آوردهاست: «حد غربی طبرستان قریه ملاط گیلان است ورای هوسم که اکنون به رودسر اشتهار یافته و سامان شرقی دینار چار که اهالی آن دیار دوناچال میخوانند، قریب به شهر سارویه واقع است. استندار بالتمام داخل طبرستان است» ناتل، چالوس، رودان، کلار، شهرکهایی اند اندر کوهها و شکستگیها و این ناحیتی است هم از طبرستان و لکن پادشاهی دیگر است و پادشاه او را استندار خوانند و این چالوس بر کران دریاست و کلار اندر کوهست. گیلان ناحیتیست جدا میان دیلمان و جبال و آذربایگان و دریاء خزران و این ناحیتیست بر صحرا نهاده میان با آبهاء روان بسیار، یکی رودیست عظیم سپید رود خوانند، میان گیلان ببرد و به دریاء خزران افتد، و این گیلان دو گروه اند، یک گروه میان دریا و این رودند و ایشان را «از این سوی رودی» خوانند و گروهی دیگر میان رود و کوهند ایشان را «از آن سوی رودی» خوانند، اما «ازین سوی رودیان» را هفت ناحیتست بزرگ چون: لافجان، میالفجان، کشکجان، برفجان، داخل، تجن، جمه؛ و اما آنک «از آن سوی رودیان» اند ایشان را یازده ناحیتست بزرگ چون حانکجان، نَنَک، کوتم، سراوان، پیلمان شهر، رشت، تولیم، دولاب، کهن روذ، استراب، خوان بلی
دوران باستان
در دوران باستان چالوس بخشی از تپورستان و ناحیه رویان بود. چالوس که خود بخشی از کلارستاق هست به همراه کجور و تنکابن از نواحی اصلی سرزمین رویان بودهاست. رویان به سرزمینی آباد در غرب مازندران گفته میشد که شامل کجور (نور و نوشهر)، کلارستاق(چالوس ، مرزن آباد و کلاردشت)، لنگا (عباس آباد و نشتارود)، تنکابن، سختسر، هوسم، طالقان، الموت، لورا، ارنگه، رودبار قصران و لارقصران میشد. در دوران اشکانی و ساسانی منطقه رویان که چالوس نیز بخشی از آن بود تحت حاکمیت خاندان گشنسپ از پادشاهان تپورستان بودهاست.
پس از اسلام
نام این شهر در متون اسلامی بصورت سالوس و شالوس ذکر شده است که در پیرامون آن دو شهر کوچک دیگر به نام کبیره و کچه نیز وجود داشتهاست.علمای جغرافیا نویس، از چالوس به عنوان یکی از آبادیهای طبرستان و ناحیه ی رویان نام برده اند. بلاذری مورخ قرن دوم از رویان که چالوس نیز بخشی از آن است به عنوان یکی از هشت ناحیه طبرستان نام میبرد همچنین ابن رسته مورخ قرن دوم از چالوس و کلار به عنوان یکی از چهارده بخش طبرستان نام میبرد. قیام علویان در طبرستان از یک شورش محلی که در آن ولایت ضد بیرسمیهای عمال و حکام طاهریان درگرفت در نواحی کلاروشالوس (چالوس) روی داد و آرام آرام از دیلمان تا جرجان تقریباً همه جا را فراگرفت. در ورود شورشیان علوی به طبرستان، شورشیان دیلم با وجوه مردم رویان (کلار و چالوس) نسبت به امام علوی اظهار وفاداری کردند. محمدبن اویس از امرای دوره تسلط خلفای عرب به دستور خلیفه معتصم به حکمرانی چالوس منصوب شد. محمد بن اویس خود در رویان (قسمت غربی طبرستان) استقرار یافت و پسرش احمد را به حکومت چالوس گمارد.
یاقوت رویان را گاهی «مدینه» و گاهی «کوره واسعه» میخواند و شهر «کجه» (کجور) را حاکم نشین رویان میداند. «شهر» یا «مدینه» خواندن رویان به اعتبار معنی قدیمی این کلمه در فارسی است، زیرا «شهر» به معنی ناحیه و مملکت هم به کار میرفتهاست. ناحیه رویان را بعدها، از قرن هفتم تا زمان صفویه، رستمدار هم گفتهاند. احتمال میرود که رستمدار صورت دیگری از استندار باشد، زیرا این ناحیه از قرن چهارم به بعد به وسیله فرمانروایانی اداره میشد که استندار خوانده میشدند. این کلمه در زبانِ عامّه به «رستمدار»، که معروفتر و آشناتر بود، بدل گردید و بعدها این اسم نیز فراموش شد. اولیاءالله آملی در کتاب تاریخ رویان تألیف قرن هشتم دربارهٔ واژه استندار قید کردهاست: و به زبان طبری استان کوه را گویند. پس معنی استندار، ملک الجبال باشد، یعنی حاکم و پادشاه کوه، همچنانکه ملوک باوند را در آن عهد ملک الجبال خوانندی، پس معنی استندار نیز همان باشد. ملا شیخ علی گیلانی در کتاب تاریخ مازندران که در سال ۱۰۴۴ هجری قمری تألیف شده استندار را ناحیتی بالتمام در طبرستان قید کردهاست بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار نویسنده کتاب تاریخ اسفندیار که در قرن ششم و هفتم میزیست در این زمان حدود مازندران و رویان را از دینار جاری در شرق ملاط که در نزدیکی هوسم (رودسر) قرار دارد میداند. ملا شیخ علی گیلانی مؤلف کتاب تاریخ مازندران که در تاریخ ۱۰۴۴ قمری و در دوران صفویه کتاب را نگاشتهاست، در ذکر حدود مازندران آوردهاست: «حد غربی طبرستان قریه ملاط گیلان است ورای هوسم که اکنون به رودسر اشتهار یافته و سامان شرقی دینار چار که اهالی آن دیار دوناچال میخوانند، قریب به شهر سارویه واقع است. استندار بالتمام داخل طبرستان است» ناتل، چالوس، رودان، کلار، شهرکهایی اند اندر کوهها و شکستگیها و این ناحیتی است هم از طبرستان و لکن پادشاهی دیگر است و پادشاه او را استندار خوانند و این چالوس بر کران دریاست و کلار اندر کوهست. گیلان ناحیتیست جدا میان دیلمان و جبال و آذربایگان و دریاء خزران و این ناحیتیست بر صحرا نهاده میان با آبهاء روان بسیار، یکی رودیست عظیم سپید رود خوانند، میان گیلان ببرد و به دریاء خزران افتد، و این گیلان دو گروه اند، یک گروه میان دریا و این رودند و ایشان را «از این سوی رودی» خوانند و گروهی دیگر میان رود و کوهند ایشان را «از آن سوی رودی» خوانند، اما «ازین سوی رودیان» را هفت ناحیتست بزرگ چون: لافجان، میالفجان، کشکجان، برفجان، داخل، تجن، جمه؛ و اما آنک «از آن سوی رودیان» اند ایشان را یازده ناحیتست بزرگ چون حانکجان، نَنَک، کوتم، سراوان، پیلمان شهر، رشت، تولیم، دولاب، کهن روذ، استراب، خوان بلی
آثار تاریخی
کاخ چایخوران (شماره ثبت تاریخی ۱۰۴۵)
این کاخ که از بناهای دوره پهلوی اول است در جنوب میدان معلم چالوس و در منطقهای موسوم به محوطه کاخ واقع شده و اکنون به عنوان مکان اداره میراث فرهنگی چالوس مورد استفاده قرار دارد. این بنا در محوطهای به مساحت تقریبی ۴۰۰۰ متر مربع در یک طبقه و زیر زمین احداث شدهاست.
کاخ ملکه مادر (کاخ مادر شاه)
این کاخ که از بناهای دوره پهلوی دوم است که در مجاورت شهر چالوس در روستای مازوپشته، ابتدای جاده ذوات و در ابتدای کمربندی نمک آبرود در کنار جنگل احداث شدهاست. این کاخ در دو طبقه ساخته شدهاست و برای اقامت موقت مادر محمدرضا شاه پهلوی تاجالملوک آیرُملو (همسر دوم رضا شاه)در مدتی که محمدرضا پهلوی در رامسر به سر میبرد به دستور وی و توسط بنیاد پهلوی و تحت نظر اسدالله علم ساخته شد.
ویلاهای جنگلبانی
مجموعهای شامل پنج ویلا در ضلع شمالی میدان معلم شهر چالوس درمحوطه سازمان جنگلها و در فاصله اندکی از جانب شرقی رودخانه چالوس واقع شدهاست. این ویلاها تماماً دو طبقه و تنها قسمت کرسی آنها از سنگهای تراشیده ساخته شدهاست. علاوه بر سنگ مصالح متداول روز از جمله آجر و چوب و … در ساخت آنها بکار رفتهاست.
پل فلزی چالوس
این پل که در مرکز شهر و بر فراز رود چالوس قرار دارد بنای آن در سال ۱۳۱۱ خورشیدی شروع و در سال ۱۳۱۲ به بهرهبرداری رسید. طول پل ۲۰۰ متر و عرض گذرگاه باجان پناه ۶٫۵ متر میباشد. قسمت فلزی آن دارای یک چشمه به طول ۶۸٫۵ متر است و در سو به دو دهانه طاق منتهی میشود. اتصالات فلزی تماماً پرچ کاری و به گونه تزئینی است. دو طرف پل به صورت پایه چراغها و مجسمه شیرهای سیمانی آراسته شدهاست.
دبستان پروین اعتصامی
این بنا که در ضلع شمالی خیابان امام واقع شدهاست. در سال ۱۳۱۲ خورشیدی همزمان با احداث کارخانه حریربافی به عنوان رستوران کارخانه بنا گردید و در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ خورشیدی مرکز فرماندهی نیروهای ارتش شوروی سابق بود. پس از خروج متفقین از سال ۱۳۲۵ تاکنون این بنا با نام دبیرستان شاپور و پس از مدتی تحت نام دبستان پروین اعتصامی مورد بهرهبرداری آموزشی است. ساختمان مدرسه از یک طبقه و زیرزمین تشکیل شدهاست و ورودی آن در جهت جنوبی و دارای سردر تزئینی است.
کارخانه حریربافی چالوس
عملیات ساختمانی کارخانه از سال ۱۳۱۲ ش آغاز و در سال ۱۳۱۵ به پایان رسید. حریربافی چالوس که در زمان خود در خاورمیانه بینظیر بوده از سال ۱۳۱۵ تا سال ۱۳۳۷ بکار تولید محصولات ابریشمی طبیعی انواع پارچه، جوراب، پرده و کراوات و غیره به منظور صدور به کشورهای دیگر اختصاص داشت. در این سال کارخانه تعطیل و دستگاههای آن به رشت انتقال یافت.
پارک جنگلی نمک آبرود
این پارک بیش از ۲۰۰ هکتار مساحت دارد و مانند سایر پارکهای جنگلی، درختان خودرو و انبوهی را درخود جای دادهاست. گونههای مختلف گیاهان شمشاد آن بیش از ۷۰۰ سال برآورد گردیدهاست. پارک نمک آبرود با طبیعت بکر و وحشی، ضمن حفظ سیستمهای اکولوژیکی به عنوان یکی از پارکهای جنگلی زیبای جهان محسوب میشود.
راه سنگفرش
این راه که از آن به عنوان راه ناصرالدین شاهی یاد میکنند. ۳ متر عرض دارد و از سنگهای چیده شده در کنار هم شکل گرفتهاست و اکنون در برخی از نقاط جنوب شهر چالوس نظیر سینوا و مازی پشته میتوان این راه را مشاهده نمود. گویا این راه چالوس را به منظریه شمیران متصل مینمودهاست.
کاخ چایخوران (شماره ثبت تاریخی ۱۰۴۵)
این کاخ که از بناهای دوره پهلوی اول است در جنوب میدان معلم چالوس و در منطقهای موسوم به محوطه کاخ واقع شده و اکنون به عنوان مکان اداره میراث فرهنگی چالوس مورد استفاده قرار دارد. این بنا در محوطهای به مساحت تقریبی ۴۰۰۰ متر مربع در یک طبقه و زیر زمین احداث شدهاست.
کاخ ملکه مادر (کاخ مادر شاه)
این کاخ که از بناهای دوره پهلوی دوم است که در مجاورت شهر چالوس در روستای مازوپشته، ابتدای جاده ذوات و در ابتدای کمربندی نمک آبرود در کنار جنگل احداث شدهاست. این کاخ در دو طبقه ساخته شدهاست و برای اقامت موقت مادر محمدرضا شاه پهلوی تاجالملوک آیرُملو (همسر دوم رضا شاه)در مدتی که محمدرضا پهلوی در رامسر به سر میبرد به دستور وی و توسط بنیاد پهلوی و تحت نظر اسدالله علم ساخته شد.
ویلاهای جنگلبانی
مجموعهای شامل پنج ویلا در ضلع شمالی میدان معلم شهر چالوس درمحوطه سازمان جنگلها و در فاصله اندکی از جانب شرقی رودخانه چالوس واقع شدهاست. این ویلاها تماماً دو طبقه و تنها قسمت کرسی آنها از سنگهای تراشیده ساخته شدهاست. علاوه بر سنگ مصالح متداول روز از جمله آجر و چوب و … در ساخت آنها بکار رفتهاست.
پل فلزی چالوس
این پل که در مرکز شهر و بر فراز رود چالوس قرار دارد بنای آن در سال ۱۳۱۱ خورشیدی شروع و در سال ۱۳۱۲ به بهرهبرداری رسید. طول پل ۲۰۰ متر و عرض گذرگاه باجان پناه ۶٫۵ متر میباشد. قسمت فلزی آن دارای یک چشمه به طول ۶۸٫۵ متر است و در سو به دو دهانه طاق منتهی میشود. اتصالات فلزی تماماً پرچ کاری و به گونه تزئینی است. دو طرف پل به صورت پایه چراغها و مجسمه شیرهای سیمانی آراسته شدهاست.
دبستان پروین اعتصامی
این بنا که در ضلع شمالی خیابان امام واقع شدهاست. در سال ۱۳۱۲ خورشیدی همزمان با احداث کارخانه حریربافی به عنوان رستوران کارخانه بنا گردید و در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ خورشیدی مرکز فرماندهی نیروهای ارتش شوروی سابق بود. پس از خروج متفقین از سال ۱۳۲۵ تاکنون این بنا با نام دبیرستان شاپور و پس از مدتی تحت نام دبستان پروین اعتصامی مورد بهرهبرداری آموزشی است. ساختمان مدرسه از یک طبقه و زیرزمین تشکیل شدهاست و ورودی آن در جهت جنوبی و دارای سردر تزئینی است.
کارخانه حریربافی چالوس
عملیات ساختمانی کارخانه از سال ۱۳۱۲ ش آغاز و در سال ۱۳۱۵ به پایان رسید. حریربافی چالوس که در زمان خود در خاورمیانه بینظیر بوده از سال ۱۳۱۵ تا سال ۱۳۳۷ بکار تولید محصولات ابریشمی طبیعی انواع پارچه، جوراب، پرده و کراوات و غیره به منظور صدور به کشورهای دیگر اختصاص داشت. در این سال کارخانه تعطیل و دستگاههای آن به رشت انتقال یافت.
پارک جنگلی نمک آبرود
این پارک بیش از ۲۰۰ هکتار مساحت دارد و مانند سایر پارکهای جنگلی، درختان خودرو و انبوهی را درخود جای دادهاست. گونههای مختلف گیاهان شمشاد آن بیش از ۷۰۰ سال برآورد گردیدهاست. پارک نمک آبرود با طبیعت بکر و وحشی، ضمن حفظ سیستمهای اکولوژیکی به عنوان یکی از پارکهای جنگلی زیبای جهان محسوب میشود.
راه سنگفرش
این راه که از آن به عنوان راه ناصرالدین شاهی یاد میکنند. ۳ متر عرض دارد و از سنگهای چیده شده در کنار هم شکل گرفتهاست و اکنون در برخی از نقاط جنوب شهر چالوس نظیر سینوا و مازی پشته میتوان این راه را مشاهده نمود. گویا این راه چالوس را به منظریه شمیران متصل مینمودهاست.
جمعیت
بر اساس آخرین آمار سازمان سرشماری ایران در سال ۱۳۹۵ شهر چالوس با جمعیتی بالغ بر ۶۵٬۱۹۶ نفر پرجمعیتترین شهر غرب مازندران بودهاست.
اکثریت جمعیت شهر چالوس را بومیان کلارستاق که طبری تبار هستند تشکیل می دهند. مردم بومی شهر چالوس به زبان مازندرانی، که به تبری کلارستاقی شهرت دارد، صحبت میکنند. همچنین بخشی از جمعیت این شهر را مهاجران گیلانی و کرد تشکیل می دهند که به زبان های گیلکی و کردی سخن می گویند که به دلیل درآمیختگی فرهنگی از غلظت آن کاسته و جریان به سمت زبان غالب (فارسی)پیش رفتهاست. در دوران پهلوی گروهی اهالی شرق گیلان به ویژه لنگرود برای کار در کارخانه ی حریربافی و کار زراعت به چالوس مهاجرت نمودند و در دوران قاجار نیز ایل کرد خواجوند به چالوس تبعید شدند. همچنین در نواحی شرق چالوس که خود بخشی از کجور است، کجوری ها ساکن هستند که به گویش کجوری زبان مازندرانی سخن می گویند. همچنین در دانشنامه ی ایرانیکا به نقل از کتاب گیلان و آذربایجان شرقی مارسل بازن آمده است که در سرتاسر دره چالوس به گویش شرقی زبان گیلکی تکلم میشود، گرچه برخی قبایل کرد در دوره قاجار در ییلاق کجور و کلاردشت سکنی گزیدند.
زبان طبری کلارستاقی
مردم چالوس به زبان طبری کلارستاقی که لهجه ای از زبان مازندرانی است سخن میگویند. زبان طبری کلارستاقی به همراه زبان طبری کجوری زیر مجموعه گویش طبری رویانی میباشد که از شهرستان نور تا نشتارود در شرق تنکابن گویش میشود. گویش طبری رویانی زبان حکام اسپهبد رویان نیز بودهاست. در گذشته سرزمین رویان شهرستانهای نور، نوشهر، چالوس، کلاردشت (کلار)، عباسآباد (لنگا) و تنکابن را شامل میشد و گاهی مرز غربی آن تا رودسر ادامه مییافت.
فرهنگ
فرهنگ طبری و رسم و رسوم مازندرانی با زندگی مردم چالوس عجین شدهاست. از جمله آداب و رسوم مرسوم در چالوس نوروزخوانی است که بعد از نیمه اول اسفند ماه در شهر و روستای این دیار مرسوم است.
نوروزخوانان متشکل از چند نفر هستند که یک نفر اشعار را میخواند، یک نفر ساز میزند، نفر دیگر که به آن کولهکش میگویند به در خانههای مردم میرود و به زبان مازندرانی میخواند:
باد بهارون بیمو نوروز سلطون بیمو
مژده هادین به دوستون گل به گلستون بیمو
از رسوم سنتی مردم چالوس میتوان به تیرماه سیزده، نوروزخوانی، چله شو، آفتاب خواهی، باران خواهی، آیین سنتی ۲۶ عید ماه، تیرگان و … اشاره کرد.
همچنین رقص دُروم از رقصهای بومی و پهلوانی این منطقه است که در بین مردم چالوس، نوشهر، نور، عباسآباد و آمل رواج دارد.
از بازیهای سنتی مردم چالوس میتوان از آغوزکا (گردو بازی)، چلیک مارکا (گلی کاچ)، ریسمان بازی و رزین کا نام برد.
ورزش
ورزش کشتی به ویژه کشتیهای محلی مازندرانی همچون کشتی میس میسی و کشتی لوچو در این منطقه رایج است.
آیین خورمیا
مردم مازندران به ویژه مردم چالوس آیینی نمایشی را تحت عنوان «خورمیا= خورشیدخواهی» در باور دارند که به هنگام تداوم زمان بارندگی آن را به اجرا درمیآورند و به موجب آن از خداوندگار خود پایان ریزش باران و شروع تابش خورشید را خواهان میشوند.
کسانی که آیین «خورمیا» را بجا میآورند «خورمیا توار= از تبار خورمیا» نامیده میشوند. خورمیا تباران پس از مراجعهٔ مکرر مردم اقدام به اجرای آن میکنند. آنان این نمایش را گروهی اجرا میکنند. سردستهٔ «خورمیا گران» جارویی را بر نوک چوبی بلند فروکرده، پوست پر پشم بزی را به عنوان جلیقه بر تن میکند، سپس تعدادی چارق کهنه، یک عدد غربال و چند زنگوله به کمر و بازوها میآویزد. افراد گروه او نیز در حالیکه دستهای علف نسبتاً بلند یا سرشاخههای نرم درختان و بوتهها را در دست دارند لباس مشابه با رنگی متفاوت پوشیده و سردستهٔ آنان چماقی در دست دارد که جمجمهٔ اسبی را در آن فروکردهاست. گروه اول در حالیکه سرها را به سمت آسمان گرفتهاند و جارو یا دستههای علف را در هوا به نحوی میچرخانند که گویی دارند ابرها را از آسمان جارو میکنند با حرکاتی که تداعیکنندهٔ جارو کردن با حالتی خشمگینانه است اشعاری را به زبان مازندرانی (گویش کلارستاقی) با مضمون زیر میخوانند:
آی خورمیا آی خورمیا، من در شمه قهر خدا
تیم جار تیم بَپیسه، ورزیگرِ لینگ بَپیسه، گسنِ دِم بَپیسه، کرد کینگِ بِن بَپیسه، وَرزایِ سم بَپیسه، وِ چک تا دم بَپیسه.
اوندَسِ واش بَپیسه، نِسُمِ راش بَپیسه، دارِ تَلی بَپیسه، باغِ هَلی بَپیسه، کَندِلِ بار بَپیسه، خوردیمِ دار بَپیسه…
آی خورمیا، آی خورمیا، من دشِّمه قهر خدا
ای خورشید که نمیتابی، ای خورشید که نمیتابی، من دارم میروم که شکایت به نزد خدا برم
بذر خزانه پوسید، پای برزگر پوسید، دم گوسفند پوسید، نشیمنگاه چوپان پوسید، سم گاو شخمزنی پوسید، از ساق پا تا دمش پوسید.
ارزاق در سیلو پوسید، درختی که در محل تابش خورشید قرار داشت پوسید، درخت تیغ دار پوسید، باغ آلوچه پوسید، بار گاو ماده پوسید، درخت آفتاب گیر پوسید…
ای خورشید که نمیتابی، ای خورشید که نمیتابی، من دارم میروم که شکایت نزد خدا برم
بر اساس آخرین آمار سازمان سرشماری ایران در سال ۱۳۹۵ شهر چالوس با جمعیتی بالغ بر ۶۵٬۱۹۶ نفر پرجمعیتترین شهر غرب مازندران بودهاست.
اکثریت جمعیت شهر چالوس را بومیان کلارستاق که طبری تبار هستند تشکیل می دهند. مردم بومی شهر چالوس به زبان مازندرانی، که به تبری کلارستاقی شهرت دارد، صحبت میکنند. همچنین بخشی از جمعیت این شهر را مهاجران گیلانی و کرد تشکیل می دهند که به زبان های گیلکی و کردی سخن می گویند که به دلیل درآمیختگی فرهنگی از غلظت آن کاسته و جریان به سمت زبان غالب (فارسی)پیش رفتهاست. در دوران پهلوی گروهی اهالی شرق گیلان به ویژه لنگرود برای کار در کارخانه ی حریربافی و کار زراعت به چالوس مهاجرت نمودند و در دوران قاجار نیز ایل کرد خواجوند به چالوس تبعید شدند. همچنین در نواحی شرق چالوس که خود بخشی از کجور است، کجوری ها ساکن هستند که به گویش کجوری زبان مازندرانی سخن می گویند. همچنین در دانشنامه ی ایرانیکا به نقل از کتاب گیلان و آذربایجان شرقی مارسل بازن آمده است که در سرتاسر دره چالوس به گویش شرقی زبان گیلکی تکلم میشود، گرچه برخی قبایل کرد در دوره قاجار در ییلاق کجور و کلاردشت سکنی گزیدند.
زبان طبری کلارستاقی
مردم چالوس به زبان طبری کلارستاقی که لهجه ای از زبان مازندرانی است سخن میگویند. زبان طبری کلارستاقی به همراه زبان طبری کجوری زیر مجموعه گویش طبری رویانی میباشد که از شهرستان نور تا نشتارود در شرق تنکابن گویش میشود. گویش طبری رویانی زبان حکام اسپهبد رویان نیز بودهاست. در گذشته سرزمین رویان شهرستانهای نور، نوشهر، چالوس، کلاردشت (کلار)، عباسآباد (لنگا) و تنکابن را شامل میشد و گاهی مرز غربی آن تا رودسر ادامه مییافت.
فرهنگ
فرهنگ طبری و رسم و رسوم مازندرانی با زندگی مردم چالوس عجین شدهاست. از جمله آداب و رسوم مرسوم در چالوس نوروزخوانی است که بعد از نیمه اول اسفند ماه در شهر و روستای این دیار مرسوم است.
نوروزخوانان متشکل از چند نفر هستند که یک نفر اشعار را میخواند، یک نفر ساز میزند، نفر دیگر که به آن کولهکش میگویند به در خانههای مردم میرود و به زبان مازندرانی میخواند:
باد بهارون بیمو نوروز سلطون بیمو
مژده هادین به دوستون گل به گلستون بیمو
از رسوم سنتی مردم چالوس میتوان به تیرماه سیزده، نوروزخوانی، چله شو، آفتاب خواهی، باران خواهی، آیین سنتی ۲۶ عید ماه، تیرگان و … اشاره کرد.
همچنین رقص دُروم از رقصهای بومی و پهلوانی این منطقه است که در بین مردم چالوس، نوشهر، نور، عباسآباد و آمل رواج دارد.
از بازیهای سنتی مردم چالوس میتوان از آغوزکا (گردو بازی)، چلیک مارکا (گلی کاچ)، ریسمان بازی و رزین کا نام برد.
ورزش
ورزش کشتی به ویژه کشتیهای محلی مازندرانی همچون کشتی میس میسی و کشتی لوچو در این منطقه رایج است.
آیین خورمیا
مردم مازندران به ویژه مردم چالوس آیینی نمایشی را تحت عنوان «خورمیا= خورشیدخواهی» در باور دارند که به هنگام تداوم زمان بارندگی آن را به اجرا درمیآورند و به موجب آن از خداوندگار خود پایان ریزش باران و شروع تابش خورشید را خواهان میشوند.
کسانی که آیین «خورمیا» را بجا میآورند «خورمیا توار= از تبار خورمیا» نامیده میشوند. خورمیا تباران پس از مراجعهٔ مکرر مردم اقدام به اجرای آن میکنند. آنان این نمایش را گروهی اجرا میکنند. سردستهٔ «خورمیا گران» جارویی را بر نوک چوبی بلند فروکرده، پوست پر پشم بزی را به عنوان جلیقه بر تن میکند، سپس تعدادی چارق کهنه، یک عدد غربال و چند زنگوله به کمر و بازوها میآویزد. افراد گروه او نیز در حالیکه دستهای علف نسبتاً بلند یا سرشاخههای نرم درختان و بوتهها را در دست دارند لباس مشابه با رنگی متفاوت پوشیده و سردستهٔ آنان چماقی در دست دارد که جمجمهٔ اسبی را در آن فروکردهاست. گروه اول در حالیکه سرها را به سمت آسمان گرفتهاند و جارو یا دستههای علف را در هوا به نحوی میچرخانند که گویی دارند ابرها را از آسمان جارو میکنند با حرکاتی که تداعیکنندهٔ جارو کردن با حالتی خشمگینانه است اشعاری را به زبان مازندرانی (گویش کلارستاقی) با مضمون زیر میخوانند:
آی خورمیا آی خورمیا، من در شمه قهر خدا
تیم جار تیم بَپیسه، ورزیگرِ لینگ بَپیسه، گسنِ دِم بَپیسه، کرد کینگِ بِن بَپیسه، وَرزایِ سم بَپیسه، وِ چک تا دم بَپیسه.
اوندَسِ واش بَپیسه، نِسُمِ راش بَپیسه، دارِ تَلی بَپیسه، باغِ هَلی بَپیسه، کَندِلِ بار بَپیسه، خوردیمِ دار بَپیسه…
آی خورمیا، آی خورمیا، من دشِّمه قهر خدا
ای خورشید که نمیتابی، ای خورشید که نمیتابی، من دارم میروم که شکایت به نزد خدا برم
بذر خزانه پوسید، پای برزگر پوسید، دم گوسفند پوسید، نشیمنگاه چوپان پوسید، سم گاو شخمزنی پوسید، از ساق پا تا دمش پوسید.
ارزاق در سیلو پوسید، درختی که در محل تابش خورشید قرار داشت پوسید، درخت تیغ دار پوسید، باغ آلوچه پوسید، بار گاو ماده پوسید، درخت آفتاب گیر پوسید…
ای خورشید که نمیتابی، ای خورشید که نمیتابی، من دارم میروم که شکایت نزد خدا برم
جاذبههای طبیعی و گردشگری
رودخانهها
رود چالوس و سردآبرود و کرانههای زیبای این دو رود که جای بسیار خوب برای دورهمی و گذراندن با دوستان و خانواده میباشد.
دریا
بلوار دریا و جایگاه و جُنگ گردشگری توسکا و جاده کرانهای شهر چالوس که تا کرانه خطهشت ادامه دارد.
جاهای باستانی
کاخ چایخوران، کاخ شاهچشمه، کاخ شمس و کاخ مادر با چشماندازی بسیار زیبا و کارخانه حریربافی چالوس و مدرسه پرویناعتصامی و هتل چالوس (ساختمان کنونی بیمارستان امام رضا) ساختمان بانک ملی و بانک سپه در میانه شهر است.
بوستانها
بوستان جنگلی فین در جاده چالوس، بوستان معلم، بوستان سنگی در ورودی شهر، بوستان محوطه کاخ و بوستان شهرک نواب که بر فراز شهر چالوس جای دارد به مانند بام چالوس برای دیدن همه جای شهر چالوس کاربرد دارد.
هتلها
هتل کوروش، هتل ملک، هتل پارسیان خزر (هتلهایت) و چند مسافر خانه شهری
بازار و فروشگاهها
بازار روز (ترهبار و ماهی) پاساژها ملت، ردایی، نصیری، الماس، میلادنور و… فروشگاه و نمایندگیهای الجی و سامسونگ و…
دریاچه
دریاچه ولشت در جاده چالوس، آبگیر هسل (مشعل) و سد زیبای ذوات در دل بیشهزار چالوس
جادهها
جاده جنگلی عباسآباد به کلاردشت، جاده شناخته شده کندوان و جاهای بسیار زیبا و دیدنی در راستا و ادامه آن مانند روستای و سد سیاه بیشه، گردنه هزارچم و هفت برادران و آبشار دیدنی جاده کندوان و دیگر…
روستاها و جاهای دیدنی شهرستان
روستاهای بسیار زیبای انگوران و الیت و دلیر از وردی دزبن و روستاهای بسیار زیبای طویر، فشکور، بیجدنو و ناتر از ورودی دوراهسر و روستاهای ماسال و باندر مرزنآباد و روستاهای گویتر، کلنو، کردیچال، پیشنبور، مجل، رودبارک و شهر دیدنی حسنکیف در کلاردشت و روستای سنار و دریاچه زیبای ولشت در مرزنآباد و روستای ممدآباد در راستای جاده کندوان و روستای زیبای مازوپشته و ذوات همراه با چشماندازی زیبا در کنارهای بیشهزارهای چالوس و از تِجَک که بر فراز چالوس هست دیدن کنید، روستاهای امامرود و کلاچان و شهر هچیرود و روستای مِسده و سنگوارس و شهر نمک آبرود با بازی و سرگرمیها و رستورانها و تلهکابین و سورتمه و پرواز با بالن و هواپیمای کوچک و تفرجگاه نمک آبرود که بخش بالن سریال پایتخت در آن انجام شد و خرید از فروشگاههای ایرانکتان و اکسیر و پرشین و سالیان و…
رودخانهها
رود چالوس و سردآبرود و کرانههای زیبای این دو رود که جای بسیار خوب برای دورهمی و گذراندن با دوستان و خانواده میباشد.
دریا
بلوار دریا و جایگاه و جُنگ گردشگری توسکا و جاده کرانهای شهر چالوس که تا کرانه خطهشت ادامه دارد.
جاهای باستانی
کاخ چایخوران، کاخ شاهچشمه، کاخ شمس و کاخ مادر با چشماندازی بسیار زیبا و کارخانه حریربافی چالوس و مدرسه پرویناعتصامی و هتل چالوس (ساختمان کنونی بیمارستان امام رضا) ساختمان بانک ملی و بانک سپه در میانه شهر است.
بوستانها
بوستان جنگلی فین در جاده چالوس، بوستان معلم، بوستان سنگی در ورودی شهر، بوستان محوطه کاخ و بوستان شهرک نواب که بر فراز شهر چالوس جای دارد به مانند بام چالوس برای دیدن همه جای شهر چالوس کاربرد دارد.
هتلها
هتل کوروش، هتل ملک، هتل پارسیان خزر (هتلهایت) و چند مسافر خانه شهری
بازار و فروشگاهها
بازار روز (ترهبار و ماهی) پاساژها ملت، ردایی، نصیری، الماس، میلادنور و… فروشگاه و نمایندگیهای الجی و سامسونگ و…
دریاچه
دریاچه ولشت در جاده چالوس، آبگیر هسل (مشعل) و سد زیبای ذوات در دل بیشهزار چالوس
جادهها
جاده جنگلی عباسآباد به کلاردشت، جاده شناخته شده کندوان و جاهای بسیار زیبا و دیدنی در راستا و ادامه آن مانند روستای و سد سیاه بیشه، گردنه هزارچم و هفت برادران و آبشار دیدنی جاده کندوان و دیگر…
روستاها و جاهای دیدنی شهرستان
روستاهای بسیار زیبای انگوران و الیت و دلیر از وردی دزبن و روستاهای بسیار زیبای طویر، فشکور، بیجدنو و ناتر از ورودی دوراهسر و روستاهای ماسال و باندر مرزنآباد و روستاهای گویتر، کلنو، کردیچال، پیشنبور، مجل، رودبارک و شهر دیدنی حسنکیف در کلاردشت و روستای سنار و دریاچه زیبای ولشت در مرزنآباد و روستای ممدآباد در راستای جاده کندوان و روستای زیبای مازوپشته و ذوات همراه با چشماندازی زیبا در کنارهای بیشهزارهای چالوس و از تِجَک که بر فراز چالوس هست دیدن کنید، روستاهای امامرود و کلاچان و شهر هچیرود و روستای مِسده و سنگوارس و شهر نمک آبرود با بازی و سرگرمیها و رستورانها و تلهکابین و سورتمه و پرواز با بالن و هواپیمای کوچک و تفرجگاه نمک آبرود که بخش بالن سریال پایتخت در آن انجام شد و خرید از فروشگاههای ایرانکتان و اکسیر و پرشین و سالیان و…
Chalus (Persian: چالوس, also romanized as Chālūs, Chaloos, Chalousse, Chalous, and Čālūs) is a city in Mazandaran Province in north of Iran. It serves as the county seat for Chalus County. According to the 2006 census, it has a population of 44,618, in 12,791 families. Chalus is a major vacation destination for Iranians during holidays for its nice weather and natural attractions. The people residing in Chalus speak Mazani and Gilaki. What is more, one of the great attractions of Chalus is the road leading to Chalus, widely known as Chalus Road. This attractive city with its delightful attractions has a great reputation for a number of magnificent villages, one of which is called Shahrak-e Namak Abrud. This village offers a variety of different entertaining activities, such as cable car, offering a fantastic view of the surrounding mountains.
Location
The bordering counties are Noshahr to the east, Tonekabon to the west in Mazandaran province and Tehran province to the south. It sits on the Chalus River by the Caspian.
History
Chalus used to be called "Salus" or "Shalus". It has a long history of rebels and fights with regional rulers or occupying foreign forces. Chalus used to have a big silk factory that was active from 1936 to 1958 and exported fabrics and other silk products to different countries.
Neighborhoods
Gole Sorkhi, Kaakh (The Palace), Chalus Mahalleh, Radyo Darya, Dahgiri, Sheykh Ghotb are among the most notable neighborhoods of Chalus.
Location
The bordering counties are Noshahr to the east, Tonekabon to the west in Mazandaran province and Tehran province to the south. It sits on the Chalus River by the Caspian.
History
Chalus used to be called "Salus" or "Shalus". It has a long history of rebels and fights with regional rulers or occupying foreign forces. Chalus used to have a big silk factory that was active from 1936 to 1958 and exported fabrics and other silk products to different countries.
Neighborhoods
Gole Sorkhi, Kaakh (The Palace), Chalus Mahalleh, Radyo Darya, Dahgiri, Sheykh Ghotb are among the most notable neighborhoods of Chalus.