تئوری آشوب در مدیریت - به زبان ساده
آیا افراد تیم شما آزادی کافی برای گرفتن تصمیم مستقل و درس گرفتن از شکست را دارند؟ آیا قوانین سفت و سخت در شرکت شما خلاقیت افراد را محدود میکند؟خلاقیت و آزمون و خطا، برای نوآوری و توسعه مهارت های حل مسئله، بسیار مهم هستند. افراد برای تجربه موضوعی جدید باید احساس امنیت کنند، هرچند ممکن است در این راه شکست بخورند. با این حال، تعداد بسیار کمی از مدیران هستند که تن به این کار می دهند.
نظرسنجی شرکت گالوپ که یک شرکت مشاوره مدیریتی و یکی از معتبرترین مؤسسات نظرسنجی در جهان است، در سال 2017، نشان داد که تنها 29 درصد از کارمندان احساس می کنند که از آنها انتظار می رود خلاق باشند یا به راههای جدیدی برای انجام کارها در محل کار فکر میکنند. همچنین گالوپ در این نظرسنجی نشان داد که تنها 18 درصد از کارمندان فکر میکنند که در محل کار خود آزادند تا ریسکهایی انجام دهند تا منجر به ارائه محصولات، خدمات و راهحلهای مهم و جدید شوند.
متأسفانه این نوع تفکر در کارمندان می تواند باعث پس رفت سازمان ها و رکود در خود کارمندان شود. البته این موضوع تعجبی ندارد چرا که شرکت ها ثبات را به یادگیری از اشتباهات ترجیح می دهند. در بیشتر موارد، از کارکنان انتظار می رود که به برنامه همیشگی شرکت پایبند باشند. متأسفانه، برای مدیران ایجاد محیطی که در آن افراد، اجازه آزمایش و خلاقیت داشته باشند، آسان نیست؛ بنابراین، به عنوان یک مدیر چه کاری میتوانید انجام دهید تا به افراد تیمتان آزادی کافی در خلاقیت برای رشد دهید؟
در اینجاست که باید از تئوری آشوب در مدیریت برای کمک به تیم خود به منظور نوآوری بیشتر استفاده کنید.
تئوری آشوب چیست؟
هر چقدر هم که عجیب به نظر برسد، طبق این نظریه مشخص میشود که الگوهای آب و هوا، اکوسیستمها و سازمانها همگی ویژگیهای مشابهی دارند. همه آنها تحت تأثیر آشوب هستند، نیرویی که به عنوان وضعیت ذاتی غیرقابل پیش بینی و بی نظمی تعریف می شود.
در طبیعت، آشوب و بی نظمی فقط یک عنصر مخرب نیست، بلکه به سیستم ها کمک می کند تا خود را به روش های جدید بازسازی کنند.
تئوری آشوب در مدیریت
مدیریت دارای چالش های فراوانی است که بدون آموزش عبور از این چالش ها امکان پذیر نیست. فرادرس با ارائه آموزشهای کاربردی توسط اساتید مجرب در زمینههای مختلف شما را با سیستمهای مدیریتی جدید آشنا میسازد و به شما کمک می کند تا در صورت نداشتن وقت در هر زمانی به صورت آنلاین این آموزش ها را دریافت کنید و با کسب مهارتهای لازم کار خود را ارتقاء دهید.
1) خودسازمان دهی یا سازگاری پویا
طبق نظریه آشوب هیچ شکستی در طبیعت وجود ندارد. اگرچه این موضوع برای ما قابل درک نیست چراکه تفکر ما در مورد مدیریت هنوز تحت تأثیر ایده های انقلاب صنعتی است و ما همچنان از تصاویر ماشینی برای توصیف بهره وری و افراد استفاده می کنیم.برای لحظه ای به عبارات توخالی مانند «کاهش هزینه ها، بهینه سازی تولید و بازده بالا» فکر کنید. این اصطلاح از زمانی می آید که کارگران به جای افراد به عنوان ابزار در نظر گرفته می شدند و تنها بر اساس خروجی ارزیابی می شدند.
در آن زمان، شکست، بدترین سناریو مطلق در نظر گرفته می شد. اگر ابزار یا بخشی از سیستم کارایی خود را از دست میداد، دیگر مفید نبود و نیاز به تعویض داشت. با این حال، تئوری آشوب در مدیریت به ما می آموزد که اتفاقات در طبیعت اینگونه نیست. سیستم های زندگی (از جمله سازمان ها) بسیار پیچیده تر از سیستم های مکانیکی هستند. شرکت شما و افراد حاضر در آن بخش های یکپارچه یک نهاد پویا و به هم پیوسته هستند که مستعد ابهامات و آشوب هستند.
در چنین سیستم هایی، شکست نتیجه نهایی نیست، بلکه راهی برای سازماندهی مجدد عناصر و انطباق با شرایط جدید است. در واقع، برای طبیعت، شکستی به معنای سنتی کلمه وجود ندارد. فقط تغییر وجود دارد. آشوب نیروی طبیعت برای تغییر است.
ایلیا پریگوژین، شیمیدان بلژیکی و برنده جایزه نوبل، ثابت کرد که آشوب، به نوعی نیروی محرکه تکامل سیستم های طبیعی است. هنگامی که عاملی باعث خرابی سیستم می شود، باعث تغییر آن نیز می شود. عناصر سیستم برای تشکیل ساختارهای جدید و خود سازماندهی آماده می شوند. هنگامی که سیستم ها در طبیعت به چالش کشیده می شوند، راه های قابل توجهی برای بازسازی خود دارند؛ بنابراین آشوب راهی برای مدیران برای تشویق خلاقیت است.
با توجه به تئوری آشوب در مدیریت، شما به عنوان یک مدیر، می توانید برای درس و عبرت گرفتن از شکست، به تیم خود زمان کافی برای فکر و بررسی عوامل شکست دهید و از این موضوع به نفع خود استفاده کنید. به جای کنترل بیش از حد برای جلوگیری از اشتباه افراد، آنها را راهنمایی کنید، اما اجازه دهید افراد تا حد امکان خودشان تصمیم نهایی را بگیرند. مطمئن باشید از طرز تفکر آنها و راهحلهایی که می توانند پیدا کنند شگفت زده خواهید شد.
با اجازه دادن به اعضای تیم برای فرصت تجربه شکست و سازماندهی مجدد خود، خلاقیت و چشماندازهای تازه را در کار آنها مشاهده خواهید کرد. به تیم خود آزادی و استقلال کافی بدهید تا از اشتباهات درس بگیرند، اما اطمینان حاصل کنید که این اشتباهات عواقب برگشتناپذیری ندارند.
2) اثر پروانه
یکی از مهمترین یافتههای تئوری آشوب این است که حتی کوچکترین تغییرات در سیستمها میتواند تأثیرات عظیمی بر وضعیت آینده آنها داشته باشد. این همان چیزی است که به عنوان اثر پروانه یا «Butterfly Effect» شناخته می شود.وقتی ادوارد لورنز، ریاضیدان آمریکایی در مقاله خود عنوان کرد: "آیا بال زدن پروانه در برزیل باعث ایجاد گردباد در تگزاس می شود؟"، اغراق آمیز به نظر می رسید. با این حال، لورنز توانست ثابت کند که پیشبینی سیستم های پیچیده در طبیعت بسیار دشوار است. او از هواشناسی به عنوان موضوع آزمایش خود استفاده کرد و نشان داد که شاخص هایی مانند فشار هوا، جهت باد، رطوبت و سایر موارد به تنهایی برای یک پیش بینی دقیق بلند مدت کافی نیستند.
او توضیح داد که روابط بین این عوامل آنقدر پیچیده است که هر پیشبینی بلندمدتی بیهوده است چراکه تغییر مداوم روابط در هر سیستمی می تواند منجر به نتایج غیرقابل تصوری شود.
پدیدههای مشابهی در اقتصاد نیز اتفاق می افتد به طور مثال هرگز نمیشود با دقت 100 درصد زمان سقوط بازار سهام را تعیین کرد. این اتفاق به این دلیل است که مواردی که پیشتر ذکر شد سیستم های پیچیده هستند، نه بدنه های ثابت و در نتیجه روابط بین عناصر آنها هرگز به طور کامل یکسان باقی نمی ماند؛ آشوب در همه آنها ظاهر می شود و می تواند زنجیره ای از واکنشهای غیرقابل پیش بینی را به راه بیندازد.
شاید اثر پروانه دلسرد کننده به نظر برسد زیرا به ما می آموزد که پیش بینی دقیق در سیستم های پیچیده غیرممکن است؛ اما از سوی دیگر، به ما میآموزد که هر اقدامی که انجام می دهیم مهم است. در سازمانها، الگوهای رفتاری و واکنشهای افراد میتوانند غیرقابل پیشبینی باشند، اما با این وجود به یکدیگر مرتبط هستند.
تئوری آشوب در مدیریت به مدیران پیشنهاد می دهد به جای تمرکز بر پیش بینی دقیق عملکرد شرکت خود، بهتر است بر روابط درون آن تأثیر بگذارند. چه «خوب» و چه «بد»، تغییرات کوچکتر در سیستمها میتواند منجر به عواقب بسیار بزرگتر از انتظار، شود. به همین دلیل است که برای شما به عنوان یک مدیر، باید هر اقدام به ظاهر بی اهمیت یا غیرقابل اندازهگیری اهمیت داشته باشد.
برای ایجاد بهبود در هر سطح از سازمان خود، با انجام موارد زیر بر بهبود روابط تمرکز کنید.
- با اعضای تیم خود رابطه دوستانه ایجاد کنید.
- با ارائه بازخوردهای سازنده به تیم خود انگیزه بدهید.
- به طور منظم زمانی را به جلسات رو در رو یا «one-on-one» اختصاص دهید.
- از وجود فرهنگ سالم در شرکت اطمینان حاصل کنید.
به عنوان جمع بندی، آنچه را که اثر پروانه در مورد مدیریت به ما می آموزد عبارتاند از:
- روابط بین بخشهای یک سیستم میتواند بسیار مهمتر از عملکرد خود بخشها به تنهایی باشد.
- حتی کوچکترین اقدامات به خصوص در نقاط حساس، می تواند تأثیر زیادی بر سازمان داشته باشد، به همین دلیل است که برنامه ریزی بیش از حد از قبل تقریباً غیرممکن است و تنها باید روی چیزهایی که می توانید کنترل کنید، تمرکز کنید.
- عواملی مانند ارتباط، درک متقابل و روحیه برای درک نحوه عملکرد سازمان ها بسیار مهم هستند، هرچند هیچ راهی برای اندازه گیری دقیق آنها وجود ندارد.
3) آشوب - راهی برای مدیران برای تشویق خلاقیت
در دنیای مدیریت ویژگیهایی مانند تعادل، نظم و ثبات مطلوب تلقی می شود. سازمانهای پایدار با ساختار و قوانین همسو با اهداف تعریف می شوند. هدف آنها این است که به شیوهای کنترل شده و قابل پیش بینی عمل کنند. در چنین سیستمهایی، هر کسی یک نقش از پیش تعریفشده، یک هدف برای رسیدن یا اهداف و نتایج کلیدی (OKR) برای سنجش موفقیت دارد و افراد تشویق میشوند تا به جای توجه به اهداف بزرگتر یا آنچه در تیمها و بخش های دیگر می گذرد، روی اهداف خود متمرکز شوند.با این حال، تحمیل قوانین سفت و سخت به تیم هزینه دارد و بدون وجود انعطاف کافی، شما به افراد تیمتان اجازه ابراز آزادانه، نوآوری و خلاقیت نمیدهید. در سیستم های موجود در طبیعت، تعادل و تکرار بیش از حد منجر به از بین رفتن توانایی تغییر و سازگاری با شرایط جدید می شود.
بنابراین، عدم تعادل برای مدیران به چه معناست؟
عدم تعادل به معنای یافتن راه هایی برای تحریک خلاقیت تیم خود است. بدین معنا که شما باید به عنوان یک مدیر مایل به فراموش کردن قوانین و قراردادها به خاطر ایده های تازه باشید و کمی آشوب را به فعالیت های روزانه خود وارد کنید تا ببینید تیم شما چگونه به موقعیت های جدید واکنش نشان می دهد.
مثالهای معروف زیادی از رهبرانی وجود دارد که فهمیدهاند آشوب بخشی از چیزی است که افراد را خلاق میکند.
- استیو جابز راهروهای شرکت اپل را طوری طراحی کرده بود که افراد بخشهای مختلف همیشه با یکدیگر برخورد کنند. این امر در افراد انگیزه ایجاد میکند و آنها را تشویق میکند تا ایدهها و نظرات خود را مبادله کنند و به آنها کمک میکند دیدگاههایی متفاوت را درک کنند.
- هنگام فیلمبرداری فیلم نامزد اسکار «Goodfellas»، مارتین اسکورسیزی عمداً دیالوگهای بازیگران را مبهم و کوتاه مینوشت تا بازیگران را به بداههپردازی و خلاقیت وادار کند.
- مهندسان امنیت سایت، برای برخی از بزرگترین شرکت های جهان، از تکنیکی به نام «مهندسی آشوب» استفاده می کنند؛ یعنی به طور عمدی سیستم های پیچیده آنها را خراب می کنند و با شبیه سازی مشکلات احتمالی مانند از کار افتادن سرور، کاهش سرعت اتصال یا بارگذاری بیش از حد اطلاعات و حل این مشکلات و جلوگیری از وقوع آن ها، امنیت سایت شرکت را بالا می برند.
- افراد بخش های مختلف را تشویق کنید تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. اگر نمی توانید مانند استیو جابز دفتر خود را بازسازی کنید، گاه به گاه ملاقات های رو در رو و رویدادهای تیمی ترتیب دهید.
- اعضای تیم را به چالش بکشید تا چیزها را از دید دیگران ببینند ("اگر شما جای من بودید، چگونه این مشکل را حل می کردید؟")
- تأثیر قوانین شرکت بر تیم خود را مدام ارزیابی کنید. ("آیا تفکر مستقل را تشویق می کنید؟"، "آیا خلاقیت را تحریک می کنید یا آن را خفه می کنید؟"، "آیا فرصت های کافی برای افراد برای پیشنهاد ایده های جدید وجود دارد؟")
پذیرش آشوب به معنای کنار گذاشتن کامل قوانین نیست. از آشوب و ایجاد خلاقیت به عنوان ابزار خود استفاده کنید و به تغییر آنها ادامه دهید تا زمانی که تعادل را پیدا کنید. به زودی متوجه خواهید شد که اعضای تیم شما دیدگاه خلاقانه و جدید نسبت به کار پیدا می کنند.
در حالی که آشوب بیش از حد، می تواند باعث سرنگونی سازمان شود، استفاده دقیق و درست از آن در مدیریت نیز می تواند چشم اندازهای جدید جالبی را ایجاد کند. دانستن چگونگی و زمان انجام این کار دشوار است و بستگی به زمینه دارد، اما نتیجه را می توان در سه مفهوم مهم خلاصه کرد:
- پذیرش غیرقابل پیش بینی بودن، شکست و آموختن از آنها.
- روابط در سیستم ها مهم است - هر اقدامی که کسی انجام می دهد پتانسیل ایجاد تغییرات بزرگ را دارد.
- قوانین سفت و سخت در یک سیستم خلاقیت و ایده های جدید را خفه می کند.
با این حال، به یاد داشته باشید آشوب بدون نظم چیزی نیست. سازمان شما باید به اندازه کافی پایدار باشد تا بتواند اهداف همه را همسو کند، همچنین به اندازه کافی انعطاف پذیر باشد تا در مواجهه با چالش ها تطبیق و تکامل یابد. عناصر بسیار زیادی برای موفقیت در مدیریت وجود دارد و اصولاً بدون آموزش شما نمی توانید در این مسیر قرار گیرید. فرادرس با ارائه آموزش های متنوع و جامع به شما کمک می کند در هر زمان که بخواهید و به صورت آنلاین مدیریت را یاد بگیرید و در مسیر موفقیت قدم بگذارید.