بيماري شيزوفرني چیست و اعلائم آن کدامند؟
براساس تحقیقی که روز سهشنبه 5 سپتامبر 2017، منتشر شد، پژوهشگران موفق شدند محلی از مغز را که در بیماران شیزوفرنی «صداهای درونی» ایجاد میکند را شناسایی کرده و به وسیله «درمان نبض مغناطیسی» این صداها را خاموش کنند، اما این بیماری چیست و اعلائم آن چگونه است؟روانگسیختگی یا اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی (Schizophrenia) یک اختلال روانی است که مشخصهٔ آن ازکارافتادگی فرایندهای فکری و پاسخگویی عاطفی ضعیف است. این بیماری در بین همهٔ بیماریهای عمدهٔ روانشناختی از همه وخیمتر میباشد و معمولاً خود را به صورت توهم شنیداری، توهمهای جنون آمیز یا عجیب و غریب، یا تکلم و تفکر آشفته نشان میدهد، و با اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی قابل توجهی همراه است. شروع علائم معمولاً در دوران نوجوانی رخ میدهد، با یک شیوع در طول زندگی جهانی در حدود ۰٫۳–۰٫۷٪. تشخیص بر اساس مشاهدهٔ رفتار و تجارب گزارششدهٔ بیمار است.
به نظر میرسد ژنتیک، محیط اولیه، نوروبیولوژی، و فرایندهای روانی و اجتماعی از عوامل مهم مؤثر باشند؛ ۴۰ درصد از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی چپ دست بودهاند. به نظر میرسد برخی از مواد مخدر تفریحی و داروها باعث ایجاد یا بدتر شدن علایم میشوند. پژوهش حاضر بر روی نقش نوروبیولوژی متمرکز شده است، اگر چه هیچ علت ارگانیک مجزایی یافت نشد. ترکیب بسیار محتمل علائم بحثهایی را در مورد اینکه آیا تشخیص نشان دهندهٔ یک اختلال واحد است یا تعدادی از سندرمهای گسسته، برانگیخته شده است. با وجود اینکه ریشه لغت در یونانی skhizein (σχίζειν، «گسستن») و phrēn, phren- (φρήν, φρεν-؛ «ذهن») است، اسکیزوفرنی به معنی «ذهن گسیخته» نیست و همانند اختلال شخصیت تجزیهای نمیباشد- که به عنوان «اختلال شخصیت چندگانه» یا «هویت پریشی» نیز شناخته میشود - شرایطی که اغلب در ادراک عمومی با آن اشتباه گرفته میشود.
نقطه اتکای درمان، داروهای ضد جنون است، که عمدتاً فعالیت گیرنده دوپامین (و گاهی اوقات سروتونین) را سرکوب میکنند. رواندرمانی و توان بخشی حرفهای و اجتماعی نیز در درمان مهم هستند. در موارد جدیتر - که امکان ایجاد خطر برای شخص بیمار و دیگران وجود دارد - ممکن است به بستری اجباری نیاز باشد، اگر چه ماندن در بیمارستان در حال حاضر کوتاهتر و کمتر از آن چیزی است که زمانی مرسوم بود.
اختلال عمدتاً ادراک را تحت تأثیر قرار میدهد، اما معمولاً به مشکلات مزمن در رفتار و احساسات نیز میانجامد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در معرض شرایط اضافی (همراه بیماری) هستند، از جمله افسردگی اساسی و اختلال اضطراب؛ احتمال سوء مصرف مواد مخدر در طول زندگی تقریباً ۵۰٪ است. مشکلات اجتماعی از قبیل بیکاری طولانی مدت، فقر و بیخانمانی، شایع هستند. امید به زندگی متوسط افراد مبتلا به این اختلال به دلیل افزایش مشکلات سلامت جسمی و نرخ خودکشی بالاتر (حدود ۵٪) ۱۲ تا ۱۵ سال کمتر از کسانی که مبتلا به آن نیستند.
فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است دچار توهمهایی شود (که اغلب به صورت شنیدن صداها گزارش شده است)، خیالات (اغلب عجیب و غریب یا سرکوب گرانه در طبیعت) و آشفتگی فکری و کلامی میباشند. مورد دوم ممکن است از از دست دادن قطار اندیشه، تا جملات نظم در معنی، تا تناقض شناخته شده به عنوان آشفته گویی در موارد حاد متغیر باشد. گوشهگیری اجتماعی، نامرتبی لباس و بهداشت، و از دست دادن انگیزه و قضاوت تماماً موارد عادی موجود در اسکیزوفرنی میباشند. اغلب الگوی قابل مشاهدهای از مشکل عاطفی وجود دارد، برای مثال عدم پاسخگویی به محرکات. اختلال در شناخت اجتماعی با اسکیزوفرنی مرتبط است، همچنین علائم پارانویا؛ انزوای اجتماعی به طور معمول اتفاق میافتد. همچنین معمولاً مشکلات در کار و حافظهٔ بلند مدت، توجه، عملکرد اجرایی، و سرعت پردازش رخ میدهد. در یک زیرگروه غیر معمول، فرد ممکن است تا حد زیادی ساکت باشد، در وضعیتهای حرکتی عجیب و غریب، یا در جلوههای بیموردی از اضطراب قرار بگیرد، که همهٔ اینها نشانههایی از جنون جوانی میباشند.
اواخر نوجوانی و اوایل دوران بلوغ، دورههای اوج شروع بیماری اسکیزوفرنی میباشند، که سالهای بحرانی توسعهٔ اجتماعی و حرفهای یک نوجوان است. در ۴۰٪ از مردان و ۲۳٪ از زنان مبتلا به اسکیزوفرنی، این مهم قبل از سن ۱۹ سالگی خود را نمایان میکند. برای به حداقل رساندن گستردگی اختلال مرتبط با اسکیزوفرنی، به تازگی کار بسیاری برای شناسایی و درمان مرحلهٔ علائم اولیه (قبل از شروع) بیماری به انجام رسیده است، که تا ۳۰ ماه قبل از شروع علائم قابل تشخیص است. کسانی که بیماری اسکیزوفرنی آنها در حال پیشرفت است ممکن است علائم گذرا یا خود محدودگری روانی و علائم نامعین کنارهگیری از اجتماع، تحریک پذیری، بیقراری، و عدم مهارت حرکتی را در طول مرحلهٔ ابتدایی بیماری تجربه کنند.
طبقهبندی اشنایدری
در اوایل قرن بیستم، روانپزشک کورت اشنایدر علائم روانپریشی را که وی فکر میکرد اسکیزوفرنی از سایر اختلالات روانی مجزا میکند فهرستبندی کرد. اینها به نام «علائم درجه اول» یا علائم درجه اول اشنایدر معروفند. آنها عبارتند از: کنترل هذیان توسط نیروی خارجی، اعتقاد به این که افکار به درون ذهن شخص وارد میشوند یا برگرفته از ذهن شخص میباشند؛ اعتقاد به این که افکار شخص به افراد دیگر اشاعه مییابند، و شنیدن صداهای وهمآوری که منتقد افکار یا اعمال شخص یا آمیزشی از صداهای وهمآور دیگر باشند. اگر چه آنها به طور قابل توجهی به معیارهای تشخیصی کنونی کمک کردهاند، اما ویژگی علائم درجه اول بحثبرانگیز میباشند. از بررسی مطالعات تشخیصی انجام شده بین سالهای ۱۹۷۰ و ۲۰۰۵ درمییابیم که آنها مجاز به تأیید یا رد ادعای اشنایدر نمیباشند، و پیشنهاد شده است که علائم درجه اول باید، تأکیدی بر بازبینی سیستمهای شناختی آینده باشند.
علائم مثبت و منفی
اسکیزوفرنی اغلب با واژههای علائم مثبت و منفی (فقدان) شرح داده میشود. علائم مثبت، آنهایی هستند که اکثر افراد به طور عادی تجربه نمیکنند، اما در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی موجود میباشند. آنها میتوانند شامل هذیان، اختلال افکاری و گفتاری، و توهم لمسی، شنوایی، بصری، بویایی و چشایی باشند، و معمولاً به عنوان جلوهای از جنون در نظر گرفته شوند. به طور معمول توهمات نیز مرتبط با محتوای مقولهٔ خیال میباشند. عموماً علائم مثبت خوب به دارو پاسخ میدهند. علائم منفی فقدانی از پاسخهای عاطفی طبیعی یا سایر فرایندهای فکری میباشند، و کمتر به دارو پاسخ میدهند. آنها معمولاً شامل یکنواختی عاطفی یا کمبود عاطفه و احساس، فقر بیان (عجز گویایی)، ناتوانی در تجربهٔ خوشی و لذت (فقدان لذت)، عدم تمایل به تشکیل روابط (بی تفاوتی اجتماعی)، و فقدان انگیزه (فقدان اراده) و همچنین در برخی از حالات، بیمار دارای پژواک کلامی (تکرار کلمات پرسشگر به خود) میباشد. تحقیقات نشان میدهد که نشانههای منفی نسبت به علائم مثبت بیشترین تأثیر را در کیفیت زندگی ضعیف، ناتوانی عملکردی، و بار مسئولیتی که بر دوش دیگران است دارند. اغلب افراد با علائم منفی برجسته دارای سابقهٔ ناموزونی قبل از شروع بیماری میباشند، و اغلب پاسخ به دارو محدود میباشد.
علل
ترکیبی از ژنتیک و عوامل زیستمحیطی در پیشرفت اسکیزوفرنی ایفای نقش میکنند. افراد با سابقه خانوادگی اسکیزوفرنی که از جنون گذرا یا خود محدودگری رنج میبرند به احتمال ۲۰–۴۰٪ بیماریشان یک سال بعد مشخص میشود.
ژنتیک
برآورد قابلیت به ارث بردن به دلیل مشکل بودن جدا کردن اثرات ژنتیکی و زیستمحیطی متفاوت است. بزرگترین خطر برای پیشرفت اسکیزوفرنی داشتن یک فامیل درجه اول مبتلا به این بیماری میباشد (درصد خطر ۶٫۵٪ است)؛ بیش از ۴۰٪ از دوقلوهای همسان کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند نیز تحت تأثیر قرار میگیرند. این احتمال وجود دارد که بسیاری از ژنها، آمیزشی از هر یک از اثر کوچک و ناشناخته انتقالی و ظاهری ناشناخته باشند. کاندیداهای احتمالی زیاد پیشنهاد شدهاند، از جمله تغییرات تعداد کپی خاص، NOTCH4 و مکان ژن پروتئین هیستون. تعداد ارتباط به وسعت ژنوم مانند پروتئین انگشتی روی ۸۰۴A نیز مرتبط شدهاند. به نظر میرسد همپوشانی قابل توجهی در ژنتیک اسکیزوفرنی وجود دارد و اختلال دوقطبی با فرض یک مبنای ارثی، یک سؤال از روانشناسی تکاملی این است که چرا ژنهایی که احتمال جنون تکامل یافته را افزایش میدهند، با در نظر گرفتن شرایط، از دیدگاه تکاملی ناسازگارانه میباشند. یک تئوری به نقش ژنهای دخیل در تکامل زبانی و طبیعت انسان اشاره دارد، اما تا به امروز چنین ایدههایی کمی بیش از ایدههای نظری موجود در طبیعت به قوت خود باقی هستند.
در ژوئیهٔ ۲۰۱۴ دانشمندان موفق شدند هشتاد و سه ژن جدید را که در بیماری اسکیزوفرنی نقش دارند شناسایی کنند. بیشتر این ژنها در انتقال پیامهای شیمیایی در مغز نقش دارند و برخی دیگر نیز بر سیستم ایمنی بدن تأثیر میگذارند. این پژوهش ژنتیکی بودن این بیماری را ثابت کرد.
محیط زیست
عوامل زیستمحیطی مرتبط با پیشرفت اسکیزوفرنی عبارتند از: محیط زندگی، مصرف مواد مخدر و عوامل استرس زای قبل از تولد. به نظر میرسد سبک و شیوه تربیتی والدین اثر عمدهای ندارد، گر چه افرادی که از حمایت والدین برخوردارند از موقعیت بهتری نسبت به افرادی که والدینی انتقادی یا خصمانه دارند برخوردار میباشند. زندگی در یک محیط شهری در دوران کودکی یا بلوغ به طور مداوم با افزایش خطر ابتلاء به اسکیزوفرنی توسط یکی از دو عامل ذکر شده، حتی پس از در نظر گرفتن مصرف مواد مخدر، گروه قومی، و اندازه و وسعت گروه اجتماعی همراه میباشد. از عوامل دیگری که نقش مهمی را ایفا میکنند عبارتند از: انزوای اجتماعی و مهاجرت مرتبط با سختیهای اجتماعی، تبعیض نژادی، اختلال در خانواده، بیکاری، و کمبود شرایط مسکن.
سوء مصرف مواد مخدر
شماری از مواد مخدر که باعث رشد و پیشرفت اسکیزوفرنی میشوند، عبارتند از: ماری جوانا (و حشیش)، کوکائین، و آمفتامین و ال اس دی. حدود نیمی از کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند بیش از حد مواد مخدر و / یا الکل مصرف میکنند. نقش حشیش میتواند علی باشد، اما داروها و مواد دیگر ممکن است تنها به عنوان مکانیسمهایی سازگار برای مقابله با افسردگی، اضطراب، خستگی، و تنهایی مصرف شوند.
ماری جوانا با افزایش تعلق میزان مصرف با خطر پیشرفت یک اختلال روانی مرتبط که استفاده مکرر با دو برابر خطر ابتلاء به جنون و اسکیزوفرنی مرتبط است. حال آنکه برشمردن مصرف حشیش به عنوان عامل مؤثر بر ابتلاء به اسکیزوفرنی توسط خیلیها قابل قبول است، همچنان مورد بحث میباشد. آمفتامین، کوکائین، و به میزان کمتر الکل، میتوانند منجر به جنونی که بسیار شبیه به اسکیزوفرنی است شوند. اگر چه به طور کلی علت بیماری تصور نمیشود، اما افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نیکوتین بسیار بیشتری نسبت به جمعیت عمومی مصرف میکنند.
عوامل رشد و پیشرفت
عواملی مانند فقدان اکسیژن خون و عفونت، یا استرس و سوء تغذیه مادر در دوران رشد جنین، ممکن است اندکی خطر ابتلاء به اسکیزوفرنی را در مراحل بعدی زندگی افزایش دهند. به احتمال زیاد افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است در فصل زمستان یا فصل بهار (حداقل در نیمکره شمالی) متولد شده باشند، که ممکن است ناشی از قرار گرفتن زیاد در معرض ویروس در رحم باشد. این اختلاف حدود ۵ تا ۸٪ میباشد.
مکانیسمها[
تلاشهای چندی برای توضیح ارتباط بین تغییر عملکرد مغز و اسکیزوفرنی به مرحله عمل رسیده است. یکی از شایعترین آنها فرضیه دوپامین میباشد، که نسبت خصیصههای جنون به تفسیر ذهن معیوب از احتراق ناقص نورونهای دوپامینرژیک میباشد.
روانی
بسیاری از مکانیسمهای روانی در توسعه و بقای اسکیزوفرنی درگیر میباشند. انحرافات شناختی در افرادی که مطلع از خطر هستند یا کسانی که در معرض خطر هستند، به ویژه هنگامی که تحت فشار یا در موقعیتهای گیج کنندهای هستند قابل تشخیص میباشد. برخی از ویژگیهای شناختی ممکن است منعکس کننده فقدانهای عصب شناسی عمومی از جمله از دست دادن حافظه باشند، حال آن که ویژگیهای دیگر ممکن است مربوط به مسائل خاص و تجربیات باشند.
علی رغم نمایان شدن فقدان عاطفه، یافتههای اخیر نشان میدهد که بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از لحاظ عاطفی، خصوصاً به محرکهای استرس زا یا منفی پاسخگو هستند، و این گونه است که حساسیت ممکن است سبب بروز آسیبپذیری نسبت به اختلال و علائم شود. برخی از شواهد نشان میدهد که محتوای باورهای پنداری و تجارب روانی میتواند منعکس کننده علل عاطفی اختلال باشند، و همچنین نشان میدهد که چگونه تعبیر شخص از چنین تجربههایی میتواند در شناخت علائم تأثیر گذار باشد. استفاده از «رفتارهای مطمئن» برای جلوگیری از تهدیدات فرضی ممکن است کمکی برای توهم مزمن باشد. اکثر شواهد مرتبط با نقش مکانیسمهای روانی ناشی از اثرات روان درمانیها روی علائم اسکیزوفرنی میباشد.
عصبشناسی
اسکیزوفرنی بسته به تفاوتهای ظریف موجود در ساختار مغز میباشد، که در ۴۰ تا ۵۰٪ موارد و در شیمی مغز در حالات جنونی حاد یافت میشود. بررسیهای برگرفته از تست روانشناسی عصبی و تکنولوژیهای تصویربرداری از مغز مانند FMRI و PET برای بررسی تفاوتهای اجرایی در فعالیت مغز نشان دهنده تفاوتهایی هستند که به نظر میرسد اغلب در لب قدامی مغز هیپوکامپها و لب گیجگاهی رخ میدهند. کاهش حجم مغز، کوچکتر از آنچه در کسانی که مبتلا به بیماری آلزایمر هستند بافت میشود، در مناطقی از قشر پیشانی و لبهای گیجگاهی گزارش شدهاند. معلوم نیست که آیا این تغییرات حجمی تدریجی هستند یا قبل از شروع بیماری به وجود میآیند. این تفاوتها به فقدان شناخت عصبی مرتبط اند که اغلب ابتلاء به اسکیزوفرنی را به همراه دارند. از آنجا که مدارهای عصبی متغیرند، متناوباً پیشنهاد شده است که اسکیزوفرنی را باید به عنوان مجموعهای از اختلالات گسترده عصب تصور کرد.
توجه خاصی نسبت به عملکرد دوپامین در مسیر mesolimbic مغز شده است. توجهات بیش از حد منتج شده از یافتههای تصادفی است که phenothiazine مواد مخدر، که مسدودکننده عملکرد دوپامین است، میتواند علائم روان پریشی را کاهش دهد. این واقعیت وجود دارد که آمفتامینها، که منجر به آزاد شدن دوپامین میشوند، ممکن است علائم روان پریشی در اسکیزوفرنی را تشدید کنند. فرضیه مؤثر دوپامین اسکیزوفرنی پیشنهاد میکند که فعال سازی بیش از حد گیرندههای D۲ علت (علائم مثبت) اسکیزوفرنی بود. اگر چه حدود ۲۰ سال این فرضیه بر اساس اثر مسدود کننده D۲ مشترک در تمام داروهای ضد روان پریشی بنا شد، اما تا اواسط دهه نود که PET و بررسیهای تصویربرداری مقطعنگاری رایانهای تکفوتونی شواهد پشتیبان را تأمین میکردند اثری از آن نبود. فرضیه دوپامین در حال حاضر، تا حدودی تنها به دلیل اینکه تجویز داروهای ضد روان پریشی جدید (تجویز داروی داروهای ضد روان پریشی نامنظم) میتوانند مؤثر تر از تجویز داروهای قدیمی (تجویز دارو داروهای ضد روان پریشی معمولی) باشند ساده تصور میشود، اما عملکرد سروتونین نیز مؤثر واقع میشود و ممکن است اندکی کمتر از دوپامین اثر مسدود کننده داشته باشد.
انتقالدهندهٔ عصبی گلوتامات و کاهش عملکرد گیرنده گلوتامات NMDA در اسکیزوفرنی نیز مورد توجه قرار گرفته است، بیشتر به دلیل کاهش غیرطبیعی سطح گیرندههای گلوتامات یافت شده در مغزهای پس از مرگ کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند، و کشف اینکه داروهای مسدود کننده گلوتامات مانند پنسیلین و کتامین میتوانند مقلد علائم و مسائل شناختی مرتبط با این حالت باشند. کاهش عملکرد گلوتامات به عملکرد ضعیف آزمون الزامی لپ قدامی مغز و عملکرد هیپوکامپ مرتبط میباشد، و گلوتامات میتواند در عملکرد دوپامین، که هر دو در اسکیزوفرنی دخیل شدهاند تأثیر گذار باشد، واسطه مهم (و احتمالاً عملی) نقش مسیرهای گلوتامات در این حالت پیشنهاد میشوند. اما علائم مثبت نسبت به تجویز داروی glutamatergic پاسخگو نیستند.
اواخر نوجوانی و اوایل دوران بلوغ، دورههای اوج شروع بیماری اسکیزوفرنی میباشند، که سالهای بحرانی توسعهٔ اجتماعی و حرفهای یک نوجوان است. در ۴۰٪ از مردان و ۲۳٪ از زنان مبتلا به اسکیزوفرنی، این مهم قبل از سن ۱۹ سالگی خود را نمایان میکند. برای به حداقل رساندن گستردگی اختلال مرتبط با اسکیزوفرنی، به تازگی کار بسیاری برای شناسایی و درمان مرحلهٔ علائم اولیه (قبل از شروع) بیماری به انجام رسیده است، که تا ۳۰ ماه قبل از شروع علائم قابل تشخیص است. کسانی که بیماری اسکیزوفرنی آنها در حال پیشرفت است ممکن است علائم گذرا یا خود محدودگری روانی و علائم نامعین کنارهگیری از اجتماع، تحریک پذیری، بیقراری، و عدم مهارت حرکتی را در طول مرحلهٔ ابتدایی بیماری تجربه کنند.
طبقهبندی اشنایدری
در اوایل قرن بیستم، روانپزشک کورت اشنایدر علائم روانپریشی را که وی فکر میکرد اسکیزوفرنی از سایر اختلالات روانی مجزا میکند فهرستبندی کرد. اینها به نام «علائم درجه اول» یا علائم درجه اول اشنایدر معروفند. آنها عبارتند از: کنترل هذیان توسط نیروی خارجی، اعتقاد به این که افکار به درون ذهن شخص وارد میشوند یا برگرفته از ذهن شخص میباشند؛ اعتقاد به این که افکار شخص به افراد دیگر اشاعه مییابند، و شنیدن صداهای وهمآوری که منتقد افکار یا اعمال شخص یا آمیزشی از صداهای وهمآور دیگر باشند. اگر چه آنها به طور قابل توجهی به معیارهای تشخیصی کنونی کمک کردهاند، اما ویژگی علائم درجه اول بحثبرانگیز میباشند. از بررسی مطالعات تشخیصی انجام شده بین سالهای ۱۹۷۰ و ۲۰۰۵ درمییابیم که آنها مجاز به تأیید یا رد ادعای اشنایدر نمیباشند، و پیشنهاد شده است که علائم درجه اول باید، تأکیدی بر بازبینی سیستمهای شناختی آینده باشند.
علائم مثبت و منفی
اسکیزوفرنی اغلب با واژههای علائم مثبت و منفی (فقدان) شرح داده میشود. علائم مثبت، آنهایی هستند که اکثر افراد به طور عادی تجربه نمیکنند، اما در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی موجود میباشند. آنها میتوانند شامل هذیان، اختلال افکاری و گفتاری، و توهم لمسی، شنوایی، بصری، بویایی و چشایی باشند، و معمولاً به عنوان جلوهای از جنون در نظر گرفته شوند. به طور معمول توهمات نیز مرتبط با محتوای مقولهٔ خیال میباشند. عموماً علائم مثبت خوب به دارو پاسخ میدهند. علائم منفی فقدانی از پاسخهای عاطفی طبیعی یا سایر فرایندهای فکری میباشند، و کمتر به دارو پاسخ میدهند. آنها معمولاً شامل یکنواختی عاطفی یا کمبود عاطفه و احساس، فقر بیان (عجز گویایی)، ناتوانی در تجربهٔ خوشی و لذت (فقدان لذت)، عدم تمایل به تشکیل روابط (بی تفاوتی اجتماعی)، و فقدان انگیزه (فقدان اراده) و همچنین در برخی از حالات، بیمار دارای پژواک کلامی (تکرار کلمات پرسشگر به خود) میباشد. تحقیقات نشان میدهد که نشانههای منفی نسبت به علائم مثبت بیشترین تأثیر را در کیفیت زندگی ضعیف، ناتوانی عملکردی، و بار مسئولیتی که بر دوش دیگران است دارند. اغلب افراد با علائم منفی برجسته دارای سابقهٔ ناموزونی قبل از شروع بیماری میباشند، و اغلب پاسخ به دارو محدود میباشد.
علل
ترکیبی از ژنتیک و عوامل زیستمحیطی در پیشرفت اسکیزوفرنی ایفای نقش میکنند. افراد با سابقه خانوادگی اسکیزوفرنی که از جنون گذرا یا خود محدودگری رنج میبرند به احتمال ۲۰–۴۰٪ بیماریشان یک سال بعد مشخص میشود.
ژنتیک
برآورد قابلیت به ارث بردن به دلیل مشکل بودن جدا کردن اثرات ژنتیکی و زیستمحیطی متفاوت است. بزرگترین خطر برای پیشرفت اسکیزوفرنی داشتن یک فامیل درجه اول مبتلا به این بیماری میباشد (درصد خطر ۶٫۵٪ است)؛ بیش از ۴۰٪ از دوقلوهای همسان کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند نیز تحت تأثیر قرار میگیرند. این احتمال وجود دارد که بسیاری از ژنها، آمیزشی از هر یک از اثر کوچک و ناشناخته انتقالی و ظاهری ناشناخته باشند. کاندیداهای احتمالی زیاد پیشنهاد شدهاند، از جمله تغییرات تعداد کپی خاص، NOTCH4 و مکان ژن پروتئین هیستون. تعداد ارتباط به وسعت ژنوم مانند پروتئین انگشتی روی ۸۰۴A نیز مرتبط شدهاند. به نظر میرسد همپوشانی قابل توجهی در ژنتیک اسکیزوفرنی وجود دارد و اختلال دوقطبی با فرض یک مبنای ارثی، یک سؤال از روانشناسی تکاملی این است که چرا ژنهایی که احتمال جنون تکامل یافته را افزایش میدهند، با در نظر گرفتن شرایط، از دیدگاه تکاملی ناسازگارانه میباشند. یک تئوری به نقش ژنهای دخیل در تکامل زبانی و طبیعت انسان اشاره دارد، اما تا به امروز چنین ایدههایی کمی بیش از ایدههای نظری موجود در طبیعت به قوت خود باقی هستند.
در ژوئیهٔ ۲۰۱۴ دانشمندان موفق شدند هشتاد و سه ژن جدید را که در بیماری اسکیزوفرنی نقش دارند شناسایی کنند. بیشتر این ژنها در انتقال پیامهای شیمیایی در مغز نقش دارند و برخی دیگر نیز بر سیستم ایمنی بدن تأثیر میگذارند. این پژوهش ژنتیکی بودن این بیماری را ثابت کرد.
محیط زیست
عوامل زیستمحیطی مرتبط با پیشرفت اسکیزوفرنی عبارتند از: محیط زندگی، مصرف مواد مخدر و عوامل استرس زای قبل از تولد. به نظر میرسد سبک و شیوه تربیتی والدین اثر عمدهای ندارد، گر چه افرادی که از حمایت والدین برخوردارند از موقعیت بهتری نسبت به افرادی که والدینی انتقادی یا خصمانه دارند برخوردار میباشند. زندگی در یک محیط شهری در دوران کودکی یا بلوغ به طور مداوم با افزایش خطر ابتلاء به اسکیزوفرنی توسط یکی از دو عامل ذکر شده، حتی پس از در نظر گرفتن مصرف مواد مخدر، گروه قومی، و اندازه و وسعت گروه اجتماعی همراه میباشد. از عوامل دیگری که نقش مهمی را ایفا میکنند عبارتند از: انزوای اجتماعی و مهاجرت مرتبط با سختیهای اجتماعی، تبعیض نژادی، اختلال در خانواده، بیکاری، و کمبود شرایط مسکن.
سوء مصرف مواد مخدر
شماری از مواد مخدر که باعث رشد و پیشرفت اسکیزوفرنی میشوند، عبارتند از: ماری جوانا (و حشیش)، کوکائین، و آمفتامین و ال اس دی. حدود نیمی از کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند بیش از حد مواد مخدر و / یا الکل مصرف میکنند. نقش حشیش میتواند علی باشد، اما داروها و مواد دیگر ممکن است تنها به عنوان مکانیسمهایی سازگار برای مقابله با افسردگی، اضطراب، خستگی، و تنهایی مصرف شوند.
ماری جوانا با افزایش تعلق میزان مصرف با خطر پیشرفت یک اختلال روانی مرتبط که استفاده مکرر با دو برابر خطر ابتلاء به جنون و اسکیزوفرنی مرتبط است. حال آنکه برشمردن مصرف حشیش به عنوان عامل مؤثر بر ابتلاء به اسکیزوفرنی توسط خیلیها قابل قبول است، همچنان مورد بحث میباشد. آمفتامین، کوکائین، و به میزان کمتر الکل، میتوانند منجر به جنونی که بسیار شبیه به اسکیزوفرنی است شوند. اگر چه به طور کلی علت بیماری تصور نمیشود، اما افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نیکوتین بسیار بیشتری نسبت به جمعیت عمومی مصرف میکنند.
عوامل رشد و پیشرفت
عواملی مانند فقدان اکسیژن خون و عفونت، یا استرس و سوء تغذیه مادر در دوران رشد جنین، ممکن است اندکی خطر ابتلاء به اسکیزوفرنی را در مراحل بعدی زندگی افزایش دهند. به احتمال زیاد افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است در فصل زمستان یا فصل بهار (حداقل در نیمکره شمالی) متولد شده باشند، که ممکن است ناشی از قرار گرفتن زیاد در معرض ویروس در رحم باشد. این اختلاف حدود ۵ تا ۸٪ میباشد.
مکانیسمها[
تلاشهای چندی برای توضیح ارتباط بین تغییر عملکرد مغز و اسکیزوفرنی به مرحله عمل رسیده است. یکی از شایعترین آنها فرضیه دوپامین میباشد، که نسبت خصیصههای جنون به تفسیر ذهن معیوب از احتراق ناقص نورونهای دوپامینرژیک میباشد.
روانی
بسیاری از مکانیسمهای روانی در توسعه و بقای اسکیزوفرنی درگیر میباشند. انحرافات شناختی در افرادی که مطلع از خطر هستند یا کسانی که در معرض خطر هستند، به ویژه هنگامی که تحت فشار یا در موقعیتهای گیج کنندهای هستند قابل تشخیص میباشد. برخی از ویژگیهای شناختی ممکن است منعکس کننده فقدانهای عصب شناسی عمومی از جمله از دست دادن حافظه باشند، حال آن که ویژگیهای دیگر ممکن است مربوط به مسائل خاص و تجربیات باشند.
علی رغم نمایان شدن فقدان عاطفه، یافتههای اخیر نشان میدهد که بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از لحاظ عاطفی، خصوصاً به محرکهای استرس زا یا منفی پاسخگو هستند، و این گونه است که حساسیت ممکن است سبب بروز آسیبپذیری نسبت به اختلال و علائم شود. برخی از شواهد نشان میدهد که محتوای باورهای پنداری و تجارب روانی میتواند منعکس کننده علل عاطفی اختلال باشند، و همچنین نشان میدهد که چگونه تعبیر شخص از چنین تجربههایی میتواند در شناخت علائم تأثیر گذار باشد. استفاده از «رفتارهای مطمئن» برای جلوگیری از تهدیدات فرضی ممکن است کمکی برای توهم مزمن باشد. اکثر شواهد مرتبط با نقش مکانیسمهای روانی ناشی از اثرات روان درمانیها روی علائم اسکیزوفرنی میباشد.
عصبشناسی
اسکیزوفرنی بسته به تفاوتهای ظریف موجود در ساختار مغز میباشد، که در ۴۰ تا ۵۰٪ موارد و در شیمی مغز در حالات جنونی حاد یافت میشود. بررسیهای برگرفته از تست روانشناسی عصبی و تکنولوژیهای تصویربرداری از مغز مانند FMRI و PET برای بررسی تفاوتهای اجرایی در فعالیت مغز نشان دهنده تفاوتهایی هستند که به نظر میرسد اغلب در لب قدامی مغز هیپوکامپها و لب گیجگاهی رخ میدهند. کاهش حجم مغز، کوچکتر از آنچه در کسانی که مبتلا به بیماری آلزایمر هستند بافت میشود، در مناطقی از قشر پیشانی و لبهای گیجگاهی گزارش شدهاند. معلوم نیست که آیا این تغییرات حجمی تدریجی هستند یا قبل از شروع بیماری به وجود میآیند. این تفاوتها به فقدان شناخت عصبی مرتبط اند که اغلب ابتلاء به اسکیزوفرنی را به همراه دارند. از آنجا که مدارهای عصبی متغیرند، متناوباً پیشنهاد شده است که اسکیزوفرنی را باید به عنوان مجموعهای از اختلالات گسترده عصب تصور کرد.
توجه خاصی نسبت به عملکرد دوپامین در مسیر mesolimbic مغز شده است. توجهات بیش از حد منتج شده از یافتههای تصادفی است که phenothiazine مواد مخدر، که مسدودکننده عملکرد دوپامین است، میتواند علائم روان پریشی را کاهش دهد. این واقعیت وجود دارد که آمفتامینها، که منجر به آزاد شدن دوپامین میشوند، ممکن است علائم روان پریشی در اسکیزوفرنی را تشدید کنند. فرضیه مؤثر دوپامین اسکیزوفرنی پیشنهاد میکند که فعال سازی بیش از حد گیرندههای D۲ علت (علائم مثبت) اسکیزوفرنی بود. اگر چه حدود ۲۰ سال این فرضیه بر اساس اثر مسدود کننده D۲ مشترک در تمام داروهای ضد روان پریشی بنا شد، اما تا اواسط دهه نود که PET و بررسیهای تصویربرداری مقطعنگاری رایانهای تکفوتونی شواهد پشتیبان را تأمین میکردند اثری از آن نبود. فرضیه دوپامین در حال حاضر، تا حدودی تنها به دلیل اینکه تجویز داروهای ضد روان پریشی جدید (تجویز داروی داروهای ضد روان پریشی نامنظم) میتوانند مؤثر تر از تجویز داروهای قدیمی (تجویز دارو داروهای ضد روان پریشی معمولی) باشند ساده تصور میشود، اما عملکرد سروتونین نیز مؤثر واقع میشود و ممکن است اندکی کمتر از دوپامین اثر مسدود کننده داشته باشد.
انتقالدهندهٔ عصبی گلوتامات و کاهش عملکرد گیرنده گلوتامات NMDA در اسکیزوفرنی نیز مورد توجه قرار گرفته است، بیشتر به دلیل کاهش غیرطبیعی سطح گیرندههای گلوتامات یافت شده در مغزهای پس از مرگ کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند، و کشف اینکه داروهای مسدود کننده گلوتامات مانند پنسیلین و کتامین میتوانند مقلد علائم و مسائل شناختی مرتبط با این حالت باشند. کاهش عملکرد گلوتامات به عملکرد ضعیف آزمون الزامی لپ قدامی مغز و عملکرد هیپوکامپ مرتبط میباشد، و گلوتامات میتواند در عملکرد دوپامین، که هر دو در اسکیزوفرنی دخیل شدهاند تأثیر گذار باشد، واسطه مهم (و احتمالاً عملی) نقش مسیرهای گلوتامات در این حالت پیشنهاد میشوند. اما علائم مثبت نسبت به تجویز داروی glutamatergic پاسخگو نیستند.
بهترین شامپو ضد ریزش مو
مشاهده لیست
ارزانترین یخچال بازار
مشاهده قیمت
بهترین پلی استیشن و ایکس باکس ایران
مشاهده قیمت
تازهها
بهترین ساعت اتوماتیک، رقابت بین 7 ساعت شگفت انگیز
در انتخاب بهترین تشویقی گربه به چه مواردی توجه کنیم
مقایسه گوشی a54 با a34 (کدام گوشی بهتر است؟)
اندروید باکس چیست و چه مزایایی دارد؟ (راهنمای خرید اندروید باکس)
بهترین پاوربانک 1403 (معرفی 10 مدل پرفروش)
شاهد کاغذی
10 یخچال فریزر جدید بازار تا سقف 15 میلیون تومان
ارزانترین گوشی 1403 (معرفی 15 گوشی لمسی و گوشی دکمه ای امسال)
مقایسه ماشین لباسشویی پاکشوما با اسنوا
10 لپ تاپ ارزان قیمت سال جدید
*لطفا از درج شماره تلفن و یا آدرس های اینترنتی مختلف اکیداً خودداری فرمایید.