زندگینامه (بیوگرافی) ناصر ملکمطیعی، کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون ایران
ناصر ملکمطیعی (۱۳۰۹ – ۵ خرداد ۱۳۹۷) کارگردان و بازیگر سینما و تلویزیون ایرانی پیش از انقلاب بود. پس از انقلاب ۱۳۵۷ و تغییر چارچوبهای حاکم بر سینمای ایران، ملکمطیعی، هم چون فردین و بهروز وثوقی، جایی در سینمای پس از انقلاب نداشت و زمینه ادامه فعالیت هنری او فراهم نشد. ملکمطیعی، پس از انقلاب و تا زمان مرگش، در مشاغلی همچون قنادی و مشاور املاک فعالیت داشت. او در سال ۱۳۹۲ در فیلم سینمایی نقش نگار ایفای نقش کرد.
تولد ۱۳۰۹
تهران
مرگ ۵ خرداد ۱۳۹۷ (۸۸ سال)
ملیت ایرانی
سالهای فعالیت ۱۳۲۸–۱۳۹۲
فرزندان شیرین، امیرعلی
مدرک تحصیلی دیپلم
تهران
مرگ ۵ خرداد ۱۳۹۷ (۸۸ سال)
ملیت ایرانی
سالهای فعالیت ۱۳۲۸–۱۳۹۲
فرزندان شیرین، امیرعلی
مدرک تحصیلی دیپلم
درگذشت
وی در ۵ خرداد سال ۱۳۹۷ در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
Naser Malek Motiei (Persian: ناصر ملک مطیعی, 29 March 1930 – 26 May 2018) was an Iranian actor and director. He starred in numerous films and television shows.
Filmography
1949 Vareiteh bahar, 1950 Vagabond, 1952 The Enchanter, 1955 The Crossroad of Events, 1956 Accusation, 1956 Seventeen Days to Execution , 1958 Broken Spell , 1958 The Runaway Bride , 1959 The Twins , 1959 Woman"s Enemy , 1960 Quiter Before the Storm , 1960 The Stars Glitter , 1960 The Strong Man , 1961 Bitter Honey , 1961 The Bum , 1961 Uncle No-Ruz , 1962 The Merchants of Death , 1962 The Shadow of Fate , 1962 The Velvet Hat , 1963 Aras Khan , 1963 Men and Roads , 1963 The Polite Ones , 1964 Abraham in Paris , 1964 The Pleasures of Sin , 1965 A Perfect Gentleman , 1966 Farar az haghighat , 1966 Hashem khan , 1966 Hossein Kord Shabestari , 1969 Gheysar , 1969 Kölen olayim , 1970 Avare asik (as Nasir Malek) , 1970 Wood Pigeon (Toghi) – directed by Ali Hatami , 1970 Dancer of City , 1970 Sekke-ye shans , 1971 A Hut across the River , 1971 Baba Shamal , 1971 Gholam zhandarm , 1971 Kako , 1971 Knucklebones , 1971 Looti , 1971 Noghre-dagh , 1971 Pahlevan mofrad , 1971 The Bridge , 1972 Ghalandar , 1972 Mehdi in Black and Hot Mini Pants , 1973 Sheikh Saleh , 1973 Shooresh , 1974 Agha Mehdi vared mishavad , 1974 Oosta karim nokaretim , 1974 Salat-e zohr , 1974 Ten Little Indians , 1974 Soltan-e Sahebgharan (TV mini-series) , 1974 Torkaman , 1975 Golden Heel , 1976 Atash-e jonoob , 1976 Bot , 1976 Deprem , 1977 Baraj (as Nasir Melek) , 1977 Sine-chak , 1982 The imperilled , 2014 Negar"s Role
زندگینامه
ناصر ملکمطیعی دیپلم رشتهٔ تربیت بدنی دانشسرای عالی تهران بود و قبل از آن که به سینما راه یابد، در معلم ورزش دبستانهای تهران بود. او پس از ورود به سینما و کسب محبوبیت، به فعالیت در تئاتر (از ۱۳۳۵) و دوبلهٔ فیلم (از ۱۳۳۸) نیز پرداخت.
ناصر ملکمطیعی دیپلم رشتهٔ تربیت بدنی دانشسرای عالی تهران بود و قبل از آن که به سینما راه یابد، در معلم ورزش دبستانهای تهران بود. او پس از ورود به سینما و کسب محبوبیت، به فعالیت در تئاتر (از ۱۳۳۵) و دوبلهٔ فیلم (از ۱۳۳۸) نیز پرداخت.
فعالیت هنری
فعالیت وی در سینما با بازی در صحنه کوتاهی از فیلم «واریته بهاری» (پرویز خطیبی، ۱۳۲۸) آغاز شد. بازی ملک مطیعی در دومین فیلمش («شکار خانگی» و «علی دریابیگی» ـ ۱۳۳۰) در حد بیان یک جملهٔ کوتاه در صحنهٔ یک میهمانی بود. اما بازی ملک مطیعی در «ولگرد» (مهدی رئیس فیروز، ۱۳۳۱) او را به اوج محبوبیت رساند و برای بازی در آن نخستین دستمزد فعالیت حرفهای خود را گرفت. با موفقیت «ولگرد» بلافاصله در فیلمهای «گرداب» (حسن خردمند، ۱۳۳۲) ـ که نخستین فیلم رنگی سینمای ایران بود ـ و سپس در فیلم «غفلت» (علی کسمایی، ۱۳۳۲) بازی کرد. ملک مطیعی پس از بازی در «غفلت»، از «پارس فیلم» به «دیانا فیلم» رفت، تا در ازای بازی در دو فیلم در سال، ماهانه هزار تومان دستمزد دریافت کند، اما پس از ایفای نقش در «چهارراه حوادث» (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۳۳) که متفاوت از سایر نقشهای او بود، به خدمت نظام احضار شد. او پس از بازگشت، در فیلم «اتهام» (شاپور یاسمی، ۱۳۳۵) بازی کرد. ملکمطیعی در فاصلهٔ سالهای (۴۰–۱۳۳۶) در فیلمهای: «بازگشت به زندگی» (عطاالله زاهد، ۱۳۳۶)، «عروس فراری» (اسماعیل کوشان، ۱۳۳۷)، «طلسم شکسته» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۷)، «دشمن زن» (پرویز خطیبی، ۱۳۳۷)، «دوقلوها» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۸)، «اول هیکل» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۹)، عمو نوروز (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰)، آرامش قبل از طوفان (خسرو پرویزی، ۱۳۴۰)، عسل تلخ (حسین مدنی، ۱۳۴۰)، سایهٔ سرنوشت (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۰) و آس و پاس (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰) بازی کرد. پس از دههٔ ۴۰ شمسی، با حضور محمدعلی فردین به عنوان «جوان اول» فیلمها، به تدریج از محبوبیت او کاسته شد.
ملکمطیعی از سال ۱۳۴۱ با پوشیدن لباس جاهلها و کلاه مخملیها، که پیش از او عباس مصدق و مجید محسنی به تن کرده بودند، در نقشهایی ظاهر شد که فردین جز دو بار در فیلمهای: «زنها فرشتهاند» (اسماعیل پورسعید، ۱۳۴۲) و «ایوب» (فریدون ژورک، ۱۳۵۰) حاضر به پوشیدن آن لباسها و ایفای آن نقشها نشد. ملک مطیعی در فیلمهای: «کلاه مخملی» (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۱)، «با معرفتها» (حسین مدنی، ۱۳۴۲)، «مردها و جادهها» (ناصر ملکمطیعی، ۱۳۴۲)، «ابرام در پاریس» (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۳)، «سالار مردان» (نظام فاطمی، ۱۳۴۷) و «مردان روزگار» (مازیار پرتو، ۱۳۴۸) با کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید و کفش چرمی نوک تیز، کلاه مخملی و دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه مقصود، اگرچه مصداق زندهای از نمونه اجتماعی سنخ «جاهل» نبود، اما مجموعهٔ اجرای نقش، بهویژه حرکات دستها و بالا انداختن ابرو، تکیه کلامها و نقلهایش، عامهٔ بینندگان را مجذوب خود کرد.
ملک مطیعی تا قبل از قیصر (مسعود کیمیایی، ۱۳۴۸) و ایفای نقش «داش فرمان» با کلاه مخملی، در نقشهای دیگری همچون مرد روستایی (عروس دهکده)، افسر نیروی دریایی (پاسداران دریا)، شاه عباس کبیر (حسین کرد)، رئیس دزدها (هاشم خان)، پزشک (فرار از حقیقت) و مانند اینها نیز ظاهر میشد؛ اما پس از موفقیت فیلم «قیصر» ـ که نقش کوتاهی هم در آن داشت ـ یکسر به ایفای نقشهای کلاه مخملی دعوت شد. «علی بی غم» (عباس کسایی، ۱۳۴۹)، «رقاصهٔ شهر» (شاپور قریب، ۱۳۴۹)، «طوقی» (علی حاتمی، ۱۳۴۹)، «مرید حق» (نظام فاطمی، ۱۳۴۹)، «سه قاب» (زکریا هاشمی، ۱۳۵۰) و «کاکو» (شاپور قریب، ۱۳۵۰) شماری از این فیلمها است. «مرد»، «غلام ژاندارم»، «نقره داغ»، «ابرمرد»، «قلندر»، «آقا مهدی وارد میشود»، «دشمن»، «صلات ظهر» از جمله آثار تحسینبرانگیز وی محسوب میشود. ملک مطیعی اگرچه در فیلمهای بعدیاش کوشید تا از کاراکتر جاهلی فاصله بگیرد، اما تلاش او همواره توأم با توفیق نبود. او در فیلم «بت» (به کارگردانی ایرج قادری، ۱۳۵۵) در نقش یک استوار ژاندارمری ظاهر شد.
کارگردان فیلم (ایرج قادری) نقل کردهاست:
مشکل میشود با بازیگری جا افتاده طرف شد. من سعی میکردم حرکت ابرو را از ملک مطیعی بگیرم، میدیدم این بار غبغب میگیرد. مواظب غبغبش بودم، دستش حرکت اضافی میکرد. خب تا چه اندازه میتوان مواظب بود؟ این است که در بت، ناصر همانی است که بوده.
فعالیت وی در سینما با بازی در صحنه کوتاهی از فیلم «واریته بهاری» (پرویز خطیبی، ۱۳۲۸) آغاز شد. بازی ملک مطیعی در دومین فیلمش («شکار خانگی» و «علی دریابیگی» ـ ۱۳۳۰) در حد بیان یک جملهٔ کوتاه در صحنهٔ یک میهمانی بود. اما بازی ملک مطیعی در «ولگرد» (مهدی رئیس فیروز، ۱۳۳۱) او را به اوج محبوبیت رساند و برای بازی در آن نخستین دستمزد فعالیت حرفهای خود را گرفت. با موفقیت «ولگرد» بلافاصله در فیلمهای «گرداب» (حسن خردمند، ۱۳۳۲) ـ که نخستین فیلم رنگی سینمای ایران بود ـ و سپس در فیلم «غفلت» (علی کسمایی، ۱۳۳۲) بازی کرد. ملک مطیعی پس از بازی در «غفلت»، از «پارس فیلم» به «دیانا فیلم» رفت، تا در ازای بازی در دو فیلم در سال، ماهانه هزار تومان دستمزد دریافت کند، اما پس از ایفای نقش در «چهارراه حوادث» (ساموئل خاچیکیان، ۱۳۳۳) که متفاوت از سایر نقشهای او بود، به خدمت نظام احضار شد. او پس از بازگشت، در فیلم «اتهام» (شاپور یاسمی، ۱۳۳۵) بازی کرد. ملکمطیعی در فاصلهٔ سالهای (۴۰–۱۳۳۶) در فیلمهای: «بازگشت به زندگی» (عطاالله زاهد، ۱۳۳۶)، «عروس فراری» (اسماعیل کوشان، ۱۳۳۷)، «طلسم شکسته» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۷)، «دشمن زن» (پرویز خطیبی، ۱۳۳۷)، «دوقلوها» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۸)، «اول هیکل» (سیامک یاسمی، ۱۳۳۹)، عمو نوروز (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰)، آرامش قبل از طوفان (خسرو پرویزی، ۱۳۴۰)، عسل تلخ (حسین مدنی، ۱۳۴۰)، سایهٔ سرنوشت (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۰) و آس و پاس (سیامک یاسمی، ۱۳۴۰) بازی کرد. پس از دههٔ ۴۰ شمسی، با حضور محمدعلی فردین به عنوان «جوان اول» فیلمها، به تدریج از محبوبیت او کاسته شد.
ملکمطیعی از سال ۱۳۴۱ با پوشیدن لباس جاهلها و کلاه مخملیها، که پیش از او عباس مصدق و مجید محسنی به تن کرده بودند، در نقشهایی ظاهر شد که فردین جز دو بار در فیلمهای: «زنها فرشتهاند» (اسماعیل پورسعید، ۱۳۴۲) و «ایوب» (فریدون ژورک، ۱۳۵۰) حاضر به پوشیدن آن لباسها و ایفای آن نقشها نشد. ملک مطیعی در فیلمهای: «کلاه مخملی» (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۱)، «با معرفتها» (حسین مدنی، ۱۳۴۲)، «مردها و جادهها» (ناصر ملکمطیعی، ۱۳۴۲)، «ابرام در پاریس» (اسماعیل کوشان، ۱۳۴۳)، «سالار مردان» (نظام فاطمی، ۱۳۴۷) و «مردان روزگار» (مازیار پرتو، ۱۳۴۸) با کت و شلوار مشکی، پیراهن سفید و کفش چرمی نوک تیز، کلاه مخملی و دستمال ابریشم یزدی و تسبیح شاه مقصود، اگرچه مصداق زندهای از نمونه اجتماعی سنخ «جاهل» نبود، اما مجموعهٔ اجرای نقش، بهویژه حرکات دستها و بالا انداختن ابرو، تکیه کلامها و نقلهایش، عامهٔ بینندگان را مجذوب خود کرد.
ملک مطیعی تا قبل از قیصر (مسعود کیمیایی، ۱۳۴۸) و ایفای نقش «داش فرمان» با کلاه مخملی، در نقشهای دیگری همچون مرد روستایی (عروس دهکده)، افسر نیروی دریایی (پاسداران دریا)، شاه عباس کبیر (حسین کرد)، رئیس دزدها (هاشم خان)، پزشک (فرار از حقیقت) و مانند اینها نیز ظاهر میشد؛ اما پس از موفقیت فیلم «قیصر» ـ که نقش کوتاهی هم در آن داشت ـ یکسر به ایفای نقشهای کلاه مخملی دعوت شد. «علی بی غم» (عباس کسایی، ۱۳۴۹)، «رقاصهٔ شهر» (شاپور قریب، ۱۳۴۹)، «طوقی» (علی حاتمی، ۱۳۴۹)، «مرید حق» (نظام فاطمی، ۱۳۴۹)، «سه قاب» (زکریا هاشمی، ۱۳۵۰) و «کاکو» (شاپور قریب، ۱۳۵۰) شماری از این فیلمها است. «مرد»، «غلام ژاندارم»، «نقره داغ»، «ابرمرد»، «قلندر»، «آقا مهدی وارد میشود»، «دشمن»، «صلات ظهر» از جمله آثار تحسینبرانگیز وی محسوب میشود. ملک مطیعی اگرچه در فیلمهای بعدیاش کوشید تا از کاراکتر جاهلی فاصله بگیرد، اما تلاش او همواره توأم با توفیق نبود. او در فیلم «بت» (به کارگردانی ایرج قادری، ۱۳۵۵) در نقش یک استوار ژاندارمری ظاهر شد.
کارگردان فیلم (ایرج قادری) نقل کردهاست:
مشکل میشود با بازیگری جا افتاده طرف شد. من سعی میکردم حرکت ابرو را از ملک مطیعی بگیرم، میدیدم این بار غبغب میگیرد. مواظب غبغبش بودم، دستش حرکت اضافی میکرد. خب تا چه اندازه میتوان مواظب بود؟ این است که در بت، ناصر همانی است که بوده.
بعد از انقلاب
ملک مطیعی، دوران پس از انقلاب را دوران سختی توصیف کردهاست. زیرا دچار انزوا و تنهایی و از طرفی، عشق و علاقه مفرطی که به فیلم و سینما داشت، قابل تحقق نبود و امکان کار هنری برای وی مهیا نبود. پس از مدتی، به دعوت عوامل تولید برزخیها، نقش مثبت و کوتاهی را بازی میکند. با این وجود، نام وی در زمان تیتراژ پایانی فیلم به نمایش درنیامد و روزنامهها نیز خبری در خصوص حضور مجدد وی، منتشر نکردند که این موضوع، موجب دلسردی مفرط وی شد. وی شرح آن روزگار خود را اینگونه توصیف میکند: «کسی از دوستان من هم نمانده بود. بهروز که به خارج رفت، فردین هم مدتی تقلا کرد تا بتواند کار کند، ایرج قادری هم خواست که کار کند و کار کرد؛ ولی من از کسی تقاضای کار نکردم و خودم را کنار کشیدم.»
ناصر ملکمطیعی پس از ۳۵ سال دوری از سینمای ایران، بالاخره در فیلم نقش نگار ساخته علی عطشانی بازی کرد.
جوایز
برنده جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در چهارمین دوره در سال ۱۳۵۰ برای بازی در فیلم سه قاپ.
برنده جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در سومین دوره در سال ۱۳۴۹ برای بازی در فیلم رقاصه شهر.
ملک مطیعی، دوران پس از انقلاب را دوران سختی توصیف کردهاست. زیرا دچار انزوا و تنهایی و از طرفی، عشق و علاقه مفرطی که به فیلم و سینما داشت، قابل تحقق نبود و امکان کار هنری برای وی مهیا نبود. پس از مدتی، به دعوت عوامل تولید برزخیها، نقش مثبت و کوتاهی را بازی میکند. با این وجود، نام وی در زمان تیتراژ پایانی فیلم به نمایش درنیامد و روزنامهها نیز خبری در خصوص حضور مجدد وی، منتشر نکردند که این موضوع، موجب دلسردی مفرط وی شد. وی شرح آن روزگار خود را اینگونه توصیف میکند: «کسی از دوستان من هم نمانده بود. بهروز که به خارج رفت، فردین هم مدتی تقلا کرد تا بتواند کار کند، ایرج قادری هم خواست که کار کند و کار کرد؛ ولی من از کسی تقاضای کار نکردم و خودم را کنار کشیدم.»
ناصر ملکمطیعی پس از ۳۵ سال دوری از سینمای ایران، بالاخره در فیلم نقش نگار ساخته علی عطشانی بازی کرد.
جوایز
برنده جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در چهارمین دوره در سال ۱۳۵۰ برای بازی در فیلم سه قاپ.
برنده جایزه مجسمه سپاس بهترین بازیگر نقش اول مرد در سومین دوره در سال ۱۳۴۹ برای بازی در فیلم رقاصه شهر.
فیلم شناسی
واریته بهاری
شکار خانگی
ولگرد
گرداب
افسونگر
غفلت
چهارراه حوادث
اتهام
هفده روز به اعدام
بازگشت به زندگی
عروس فراری
طلسم شکسته
دشمن زن
دوقلوها
ستارگان میدرخشند
اول هیکل
آرامش قبل از طوفان
عمو نوروز
عسل تلخ
سایه سرنوشت
آس و پاس
کلاه مخملی
عروس دهکده
سوداگران مرگ
با معرفتها
آراس خان
مردها و جادهها
لذت گناه
ابرام در پاریس
یک پارچه آقا
پاسداران دریا
هاشم خان
میلیونر فراری
قهرمان دهکده
قفس طلایی
فرار از حقیقت
حسین کرد
گذشت بزرگ
طوفان نوح
جاده زرین سمرقند
سالار مردان
مردان روزگار
گرفتار
قیصر
قصه دلها
قصر زرین
جیببر خوشگله
مرید حق
علی بیغم
طوقی
سوگولی
سکه شانس
رقاصه شهر
به خاطر دخترم
نقره داغ
لوطی
کلبهای آنسوی رودخانه
سه قاپ
کاکو
قصاص
غلام ژاندارم
پهلوان مفرد
پل
باباشمل
مهدی مشکی و شلوارک داغ
مرد
قلندر
سر گروهبان
خاطرخواه
مردان خلیج
عروس استانبول
ناخدا
شیخ صالح
شورش
سراب
دشمن
صلات ظهر
ترکمن
اوستا کریم نوکرتیم
ابرمرد
آقا مهدی وارد میشود
ده بومی کوچک
همت
عبور از مرز زندگی
پاشنه طلا
اخم نکن سرکار
میهمان
کلک نزن خوشگله
شادیهای زندگی
سینهچاک
چلچراغ
بت
بابا گلی به جمالت
آتش جنوب
سرباز
دو مرد خشن
تا آخرین نفس
برزخیها
نقش نگار
واریته بهاری
شکار خانگی
ولگرد
گرداب
افسونگر
غفلت
چهارراه حوادث
اتهام
هفده روز به اعدام
بازگشت به زندگی
عروس فراری
طلسم شکسته
دشمن زن
دوقلوها
ستارگان میدرخشند
اول هیکل
آرامش قبل از طوفان
عمو نوروز
عسل تلخ
سایه سرنوشت
آس و پاس
کلاه مخملی
عروس دهکده
سوداگران مرگ
با معرفتها
آراس خان
مردها و جادهها
لذت گناه
ابرام در پاریس
یک پارچه آقا
پاسداران دریا
هاشم خان
میلیونر فراری
قهرمان دهکده
قفس طلایی
فرار از حقیقت
حسین کرد
گذشت بزرگ
طوفان نوح
جاده زرین سمرقند
سالار مردان
مردان روزگار
گرفتار
قیصر
قصه دلها
قصر زرین
جیببر خوشگله
مرید حق
علی بیغم
طوقی
سوگولی
سکه شانس
رقاصه شهر
به خاطر دخترم
نقره داغ
لوطی
کلبهای آنسوی رودخانه
سه قاپ
کاکو
قصاص
غلام ژاندارم
پهلوان مفرد
پل
باباشمل
مهدی مشکی و شلوارک داغ
مرد
قلندر
سر گروهبان
خاطرخواه
مردان خلیج
عروس استانبول
ناخدا
شیخ صالح
شورش
سراب
دشمن
صلات ظهر
ترکمن
اوستا کریم نوکرتیم
ابرمرد
آقا مهدی وارد میشود
ده بومی کوچک
همت
عبور از مرز زندگی
پاشنه طلا
اخم نکن سرکار
میهمان
کلک نزن خوشگله
شادیهای زندگی
سینهچاک
چلچراغ
بت
بابا گلی به جمالت
آتش جنوب
سرباز
دو مرد خشن
تا آخرین نفس
برزخیها
نقش نگار