ارزانترین‌ها پرفروش‌ها بهترین محصولات گوشی آموزش آشپزی
×
لیست پرفروش ترین گوشی ایران
مشاهده قیمت

زندگینامه (بیوگرافی) چنگیز خان مغول (Genghis Khan)

زندگینامه (بیوگرافی) چنگیز خان مغول (Genghis Khan)

چنگیز خان مغول (۱۱۵۵، ۱۱۶۲، یا ۱۱۶۷ تا ۱۸ اوت ۱۲۲۷ میلادی)، با نام اصلی تموچین یا تموجین، خان مغول و سردار جنگی بود که قبایل مغول را متحد ساخت و با فتح قسمت زیادی از آسیا شامل چین، روسیه، ایران و خاورمیانه، و همچنین اروپای شرقی، امپراتوری مغول را پایه‌گذاری کرد. او پدربزرگ قوبلای‌خان اولین امپراتور از سلسله یوان در چین و همچنین هلاکو خان -نخستین ایلخان ایران- بود.
چنگیز خان مغول
کودکی تا جوانی

چنگیزخان با نام تموچین در سال‌های بین ۱۱۶۲ تا ۱۱۶۷ (میلادی) به دنیا آمد. او نخستین پسر یسوکای بهادر، رئیس قبیله کیاد، از خاندان بورجیگین بود. در زمان یسوکای و آغاز احوال چنگیزخان اقوام مغول و تاتار مطیع همدیگر نبودند و هر یک از خود دارای رئیس قبیله جداگانه‌ای بودند و پیوسته میان ایشان جنگ و خصومت بود. تموچین در سیزده سالگی پدرش را از دست داده بود، افزون بر اینکه اقوام زیر اطاعت پدرش از وی روی گرداندند، اقوام دیگر نیز با وی و خانواده‌اش به خصومت برخاستند. تموچین در نوجوانی رنج‌های فراوانی را متحمل گشت حتی چندین مرتبه گرفتار و محبوس نیز گشت. تموچین از همان نوجوانی روحی نا آرام و ماجراجو داشت، چون می‌دید که خویش و بیگانه از وی بیزارند درصدد یافتن پشتیبان برآمد تا کسی را بیابد که بتواند موقتاً در زیر سایه وی پناه ببرد، سرانجام به سراغ یکی از دوستان پدرش بنام اونگ‌خان رفت. اونگ‌خان نیز تموچین را بیاد دوستی با پدرش بخوبی پذیرفت و در میان قبیله خود برایش جای داد و در وی به چشم عزت و احترام نگریست و چنان نوازش کرد که بیشتر از آن متصور نبود.
به قدرت رسیدن

چنگیزخان به واسطه‌ای آشنایی که با اونگ‌خان رهبر یکی از اقوام مغول داشت رو به او نهاد. اونگ‌خان بنابر دوستی که با پدر تموچین داشت از وی به خوبی پذیرایی کرد و نهایت احترام را به وی روا داشت. تموچین با اونگ‌خان دل یکی نموده و با دشمنانش جنگ‌ها کرد از جمله با برادر آونگ خان که در مقام مخالفت بود جنگید و او را شکست داد. چون قبایل و اقوام تایجوت و سالجوت و قنقرات و جلایر و تاتار تسلط تموچین و دولت‌خواهی او را با آونگ خان مشاهده کردند با یکدیگر برای جنگ با ایشان پیمان بستند و بنابر باورهای دینی خود اسب، گاو و قوچ و سگ آورده کشتند و گفتند که اگر خلاف پیمان کنیم این چنین کشته شویم و در عقیده‌ای ایشان سوگندی ازین عظیم تر نیست.

تموچین و آونگ خان از این موضوع آگاهی یافته به دفع آنها شتافته طی جنگ‌های شدیدی بر ایشان پیروز شدند. بدین ترتیب تموچین مدت هفت سال در خدمت آونگ خان بسر برد، تا آنجا که امرای آونگ خان بر وی رشک برده نزد آونگ خان از تموچین بدگویی‌ها نمودند. آونگ خان گوش به سخنان بدخواهان تموچین نمی‌داد، مخالفان سنگون پسر آونگ خان را نیز با خود همراه ساختند، و چنان سعی کردند که آونگ خان را نسبت به تموچین بد بین ساختند، آخر کار به دشمنی و جنگ کشید و در جنگ سختی که میان تموچین و آونگ درگرفت آونگ شکست خورد و به بیابان آواره گشت. آخر کار بجایی کشید که آونگ خان به دست مردان تایانگ خان رئیس قوم تایمون رقیب دیرین خود کشته شد. سنگون پسر آونگ از مملکت پدرش آواره گشته به تبت رفت و آخر در کاشغر کشته شد.

داستان چنگیزخان خواندن تموچین

روایتی است که می‌گوید تموچین را سران قبایل در خرولتای (قوریلتای) لقب چنگیز دادند، و بعضی اعتقاد دارند تموچین بر حسب داستان زیر این لقب را به خرولتای تحمیل کرده‌است.

تموچین پس از آنکه آونگ خان را آواره ساخت خود را پادشاه اعلان کرد. تموچین با سایر اقوام و قبایل جنگها نموده همه را تار و مار و مطیع خود گردانید. بعد ازین پیروزیهای پی در پی خویش بر بدخواهان تموچین دستور داد تا جشن بزرگی را بر پا نمودند. در آن زمان، میان مغولان مردی بود بنام تب تنکری و دعوی می‌کرد که از اسرار و چیزهای غیبی خبر دارد و به آسمان پرواز می‌کند و با خدا حرف می‌زند. همچنین از یخ و سرما او را آسیبی نمی‌رسد و برهنه در میان یخ و برف می‌خوابد، و برف و یخ از گرمای بدنش آب می‌شوند. تب تنکری در این جشن پیش تموچین رفته و می‌گوید: «مردی سرخ رنگ سوار بر اسبی سفید رنگ بر من ظاهر شد و گفت نزد پسر یسوگای برو و به او بگو که پس ازین نباید ترا تموچین خطاب کنند بلکه باید ترا چنگیزخان گویند و ما بیشتر ربع مسکون را به تو و فرزندان تو ارزانی داشتیم.» پس تموچین دستور داد از این پس او را چنگیزخان خوانند. (چنگیزخان معنای شاه شاهان/شاه جهان می‌دهد)
شروع نبرد

چنگیز بین سال ۱۱۶۲تا ۱۱۶۷در استپ‌های مرکزی آسیا به دنیا آمد. کودکی او صرف چوپانی و گردش در این استپ‌ها شد. او پسر یکی از فرماندهان مشهور مغول بود و کودکی زندگی اش در گیر و دار کشمکش‌های بزرگان مغول سپری شد. اما زندگی چنگیز از ۹ سالگی دگرگون می‌شود؛ پدرش توسط تاتارها به قتل می‌رسد و بزرگان قبیله، او را به همراه مادر، خواهر و پنج برادرش به جلگه‌ای لم‌یزرع تبعید می‌کنند. بزرگان قبیله انتظار داشتن آن‌ها بمیرند ولی این طور نشد و آن‌ها مردند و چنگیز جانشین پدر شد. در ابتدای کار، چنگیزخان از تیر و کمانش برای دفاع از خانواده استفاده می‌کرد ولی پس از مدتی که احساس کرد برادر ناتنی‌اش به او زور می‌گوید او را به قتل رساند. چنگیز در این سن کم آمادگی رهبری و آغاز نبرد بزرگ برای کسب قدرت را داشت. چنگیزخان که از قبیله‌اش طرد شده بود نیاز داشت دوستان قدرتمندی پیدا کند تا رهبری مغولان را به دست گیرد؛ بنابراین به ظاهر با جاموخان فرزند یکی از فرماندهان بزرگ طرح دوستی می‌ریزد. این دو جوان با هم متحد می‌شوند و به گفته کتاب «تاریخ محرمانه» تبدیل می‌شوند به یک روح در دو بدن تا همواره از هم حمایت کنند. این دو جوان ستاره میادین جنگ بودند ولی چنگیز در ۲۰ سالگی ناگهان ناپدید می‌شود. او بعد از ۱۰ سال دوباره به قبیله بازمی‌گردد؛ اما با یک مأموریت بزرگ که متحد کردن مردم جلگه بود و خودش نیز می‌خواست رهبری آن‌ها را بر عهده بگیرد و این دقیقاً یک سنت شکنی به تمام معنا بود. در این شرایط دیگر کسی به ایل طایفه‌اش وفادار نبود و همه پایبند چنگیز می‌شدند. کسی دقیقاً از این ۱۰ سال غیبت او خبری ندارد و در کتاب «تاریخ محرمانه» هم اطلاعات دقیقی موجود نیست.

اولین تصمیمی که چنگیزخان پس از رسیدن به رهبری می‌گیرد، آماده کردن ارتش برای حمله به تاتارهایی است که پدرش را به قتل رساندند. جنگی که میان لشکریان چنگیز و تاتارها در این میان بیشتر بود. تاتارها تا جایی که توان داشتند در مقابل چنگیزخان جنگیدند. چنگیزخان به سربازانش دستور داده بود هر تاتاری با هر سن و سالی دیدند به قتل رساندند.

ایجاد ملت جنگجو

سال ۱۲۰۶ میلادی (۶۰۲) هجری قمری مجمعی از روسا درمحل موسوم به «اصلاح قوریلتای» تموچین رابه عنوان خان بزرگ، انتخاب می‌کنند.

در این قوریلتای کوکوچو روحانی بزرگ مغولان، رسماً تموچین را به چنگیز ملقب شد. در کتاب‌های تاریخی معانی مختلفی برای نام چنگیز بیان شده است. در بعضی منابع از چنگیز به عنوان «چینگ» یعنی قوی و سخت و شاه شاهان و از «جنگجوی برتر» یاد شده است. چنگیز در سی و نه سالگیٍ برتخت نشست، قلمرو او در آن زمان در آسیای میانه از کوه‌های آلتای تا کوه‌های خینگان در شرق و در شمال تا دریاچهٔ بایکال ادامه داشت. او همهٔ قبایل را در صحرای گویی جمع کرد، و تأکید بر وفاداری هر جنگجو که نوخوذ مغولان از آن پس شروع به ساخت و آبادانی کشور خود کردند تا حکومتی مرکزی و زبانی رسمی داشته باشند و متحد باشند. همچنین چنگیز هم معتقد بود که وفاداری کلید موفقیت است.

چنگیز در میان فرمانروایان عصر خود فردی برجسته بود، او پس از نشستن بر تخت جلوس نخستین اقدامی که کرد به وفاداران خویش پاداش داد، و از کسانی که مهارت‌های عالی داشتند قدردانی می‌کرد؛ و همچنین فرمانده‌ها را از بین با وفاترین پیروانش انتخاب می‌کرد، در این حال مقامی هم به بوئورچو که کمک کرد تا اسب‌های دزدیده‌اش را بازپس گیرد. اما در مورد خانواده‌اش کمی شک داشت چون می‌ترسید به او خیانت کنند او آموخته بود که حتی نمی‌توان به دوست هم اعتماد کرد. اما او به عنوان یک سخاوتمند و کسانی که با او خویشاوند نبودند ولی وفاداری خود را ثابت می‌کردند، اعتماد می‌کرد.
ساختار نظامی

چنگیزخان برای این که سربازانش به او و ملت وفادار بمانند چون می‌دانست وفاداری به آسانی نیست، کوشید تا قدرت قبایل را کم کند. او برای وحدت در میان روسای قبایل واحدهای نظامی تشکیل داد که مردانی از قبایل متعدد در یک واحد قرار می‌گرفتند و فرماندهی جدا داشتند. او سپاه را به لشکرهای به نام تومان تقسیم کرد و همچنان هر تومان را به دسته‌های کوچکتر از آن تقسیم کرد. هریک از فرماندهان باید سالی یک بار به خدمت چنگیزخان بروند و تا ضمن کسب دستورها لازم وفاداری خود را ابراز کنند. «که از یکی از اصول یاسا است» لشکریان به قلب سپاه و میمنه و میسره تقسیم نمود و معمولاً فرماندهان لشکر در قلب سپاه می‌ایستادند. سردار هر لشکر را اورخان می‌گفتند که از اصلی‌ترین آنان جبه نویان و سوبوتای بهادر است. «بهادر در مغولی و ترکی به معنای پهلوان، قهرمان، یل است. نویان یا نوین به معنای حاکم و فرمانده، سردار و ارباب است.» مردان مجاز نبودند واحدهایی که به حضور در آنها انتخاب شدند را ترک کنند، سزای ترک واحد مرگ بود و هر کس که به آن‌ها پناه می‌داد را مجازات سخت کنند. به همین دلیل، خانوادهٔ آن مردان که همراه آنها در سفر بودند، اشراف نظامی جدید که به وسیلهٔ این ساختار قدرت به وجود آمدند، موقعیت خود را مدیون فرمانروا و به او مدیون بودند. این امرها باعث شده بود که مغولان ارتش شایسته‌ای داشته باشند و همچنین سنت نظامی و ساختار اجتماعی مغولان را تغییر دهد. پزشکان، کاهنان ومدیران از خدمت نظام معاف بودند. درسال ۱۲۰۶ آنها نودوپنج تن بودند که این مردان تحت فرمان افسران (تومان) بودند. سربازان چنگیز چنان تعلیم دیده بودند که توان داشته امرها را فوراً به صورت یک واحد هماهنگ اجرا کنند. انضباط سربازان مغول با تدابیر جنگی، عامل غلبه آنان بردشمن می‌شد.

چنگیزخان با بازسازی ارتش خود برتری کامل نسبت به بقیهٔ ارتش‌های عصر خود داد او برای توسعهٔ ارتش یک شیوهٔ سربازی برای همهٔ افراد از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین سرباز معمول ساخت. مأمورانی مسئول تدارک اردوها هستند که موسوم جورچی بودند، این افراد عهده‌دار تهیه و توزیع ملزومات بودند و سلاح‌ها و ملزومات دیگر را در میان مردان توزیع می‌کردند. اردو به زبان ترکی کهن، معنی درگاه، اقامتگاه، کاخ و خرگاه شاهانه بوده است. معنای درگاه و پایتخت و بارگاه هم یافته، در زبان‌های ترکی جنوب غربی معنای چادرهای نظامی و بعد سپاه و لشکر نیز یافته است. ایلچی در لغت به معنی صلح گرو صلح ساز و غیره است و در اصطلاح معنی رسول، قاصد، سفیر و غیره یافته که با یلواج واژهٔ دیگر ترک هم معناست. حشر به معنای لشکر نامنظم یا لشکری که فقط از ولایتها رجال جنگ جمع کنند. در عهد مغول حشر لشکری را گویند که مغول بعد از فتح ولایتی از اهالی بومی آنجا جمع می‌کرده‌اند. چنگیز واحدهایی را به محافظان شخصی خویش یا کشیک کار گرفت. به سنه ۱۲۰۶ چنگیز عده‌ای از مغولان را به نام قراولان اختیار کرده وبه آن کشیکچی گفتند که هشتاد نفر جهت کشیک شب و هفتاد نفر جهت کشیک روز. اما به صورت نیروهای ده هزار نفری درآمد. به کشیک امتیازات خاصی داده می‌شد، که آنان از رتبه بالاتر از رتبهٔ فرماندهان نظامی برخوردار شدند. بعضی از این مردان از برادران و پسران فرماندهان نظامی انتخاب می‌شدند. چون افراد کشیک ثابت کردند که سربازانی کاملاً وفادار بودند، بعدها حاکمان امپراطوری از میان آنان انتخاب می‌شدند.

غیر از قراولان عده‌ای ده هزارنفری را به نام بهادر داشت که این بهادران در جنگ‌ها پیش‌قراول لشکر وی محسوب می‌شدند. اکثر سرداران چنگیز از قراولان خاص بودند و چون چنگیز ایشان را خوب می‌شناخت و مدت‌ها به احکام سخت آزموده بود، سرداری قسمت‌های لشکری وی را کسانی داشته که غیر فرمان خان امر دیگری اطاعت نکنند و سربازان زیردست ایشان مطیع محض و همهٔ آلت اجرای فرمان چنگیز بودند. اشراف لشکری مشهورتَر خان بودند و ایشان از پرداخت مالیات معاف، در جنگ‌ها غنیمت گرفته به ایشان می‌رسید و در دربار بی‌اذن و اجازه وارد و در جشن‌ها مقامی شایسته داشتند.

چنگیزخان لشکریان خویش را فقیر و نیازمند نگه می‌داشت تا به غلبه ناچار شوند. رسم چنگیز در لشکرکشی این بود، که قسمت بنه جلوتر و در مواقع خطر عقب حرکت می‌داد تا هنگام تاخت و تاز آنان صدمه نبینند؛ و چو عرصهٔ ممالک وسعت یافت، تجار و لشکریان و ایلچیان دائماً در حال رفت‌وآمد بودند و چنگیز در سراسر راه‌ها منازلی به نام یام درست کرد تا در آنان لوازم مسافرین و لشکریان حاضر داشته باشند و مخارج آن‌ها را تومان‌ها «که هرد و تومان یک یام» دهند؛ و هر ساله بام‌ها را تفتیش کرده و نواقص آن‌ها را دفع می‌نمودند. دراین ایستگاه‌ها اسبانی تازه‌نفس بود و هر گاه قاصد به اسبی تازه می‌خواستند نزدیک‌ترین اسب بدون توجه که مال کیست به دستور خان می‌بایست در اختیارشان می‌دادند. از این رو نامه‌هایی که طی هفته‌ها به مقصد می‌رسید، طی چند روزبه طول می‌انجامید. در موقع جنگ این سواران برای رساندن اطلاعات فرماندهی به فرمانده دیگر مسافت زیادی را می‌پیمودند، چون جبهه‌های جنگ غالباً گسترده بود؛ و در نتیجه واحدها با هم ارتباط داشتند. این شیوه، خان را قادر به نظارت برسپاه گسترده اش می‌کرد؛ و مغولان نسبت به دشمنان، کسانی که درایجاد هماهنگی بین سپاه عظیم خویش دشواری داشتند، برتری واضحی می‌بخشید.

چنگیزخان موقعی که می‌خواست شهری را تسخیر کند یا شاهی را به اطاعت خویش خواند، نخست ایلچیان می‌فرستاد و اگر ایل نمی‌شد دفع وی به جنگ لازم بود. موقعی که چنگیز به شهری می‌رسید اگر اهل آن پیش کش آورده و استقبال کنند، چنگیز متعرض شهر ایشان نمی‌شد و از طرف خویش باسقاق «شحنه و امیر» برآنجا می‌گماشت و حکمی به نام یرلیغ به امیر شهر می‌داد تا دیگرکسی متعرض نشود. اگر اهل شهر یاغی گری اختیار کنند، حکم قتل خانواده و ویرانی شهر صادر می‌شد، که نخست مردم را به خارج شهر برده و پیشه‌وران را جدا با حشم برده و جماعتی را حشر اختیار کرده و الباقی از دم شمشیر می‌گذراندند. چنگیز از پسران خویش استفاده می‌برد. از بورته جوچی را داشت که ازوی در کار صید استفاده می‌کرد. سه پسر بعد جغتای در سیاست و تنفیذ یاسا، اکتای به رایزنی و تدبیر ملک و تولوی را به ترتیب لشکر و تجهیز سپاه است امر داده بود. پس از آن که قبایل مغول تحت فرمان چنگیز درآمدند، همهٔ لشکر را براین چهار پسر بخش کرد، پسران خردمندتر و برادران و خویشان را از لشکر نصیب داد. چنگیز همواره فرزندان و برادران را به دوستی تشویق می‌کرد.

چنگیزخان دوست داشت از عامل غافلگیری در نبرد استفاده کند و در لشکرکشی‌هایش به ندرت نقشه‌های قبل را تکرار می‌کرد؛ که این امر پی بردن تدابیر وی را برای دشمن سخت می‌ساخت. گاه سربازان وی به ظاهر عقب‌نشینی می‌کردند ولی به یکباره با اسبان تازه‌نفس حمله می‌کردند. غالباً سواره نظام سبک اسلحه دشمن را سردرگم می‌کردند و در حالی که واحدهای دیگر مغول از همه طرف برای حمله به دشمن نزدیک می‌شدند. همچنین چنگیز برای آماده‌سازی ارتش برای جنگ، فنون مورد استفاده در شکار را با بازی‌های جنگی تخصصی ترکیب کرد.

چنگیزخان روزی پسران را گرد آورد یک تیر از کیش برکشید و بشکست. دو عدد کرد و بشکست. تا چند عدد شد و نتوانست، روی به پسران کرد و گفتا: مثل شما اید. گر مادام شما برادران یار یکدیگر باشید، دیگران هرچه قوی باشند شما نتوان شکست داد. گر میانتان سرور نباشد و برادران فرمان‌بر نباشند، مانند مار چند سر می‌شوید ولی ماریک سر دنبال بسیار داشت.
نزاع دو قسم خورده
جاموخان برادر قسم خورده چنگیز پس از مدتی که در می‌یابد تمامی شهرت و غنائم جنگ‌ها به چنگیز می‌رسد، شروع مخالفت با او می‌کند. حالا باید دیگر تعیین می‌شد که رئیس چه کسی است. جنگجویان بسیاری از بخش‌های مختلف دنیا به سپاه جاموخان می‌پیوندد. سپاه جاموخان قوی تر و بزرگ‌تر از چنگیز بود ولی هوش و اراده چنگیز فراتر. به طوریکه در شبی که جاموخان با سپاه عظیمش می خواست به چنگیز حمله کند، چنگیز تدبیری زیرکانه کرد. طی این تدبیر او دستور داد که هر کدام از سربازانش ۵ مشعل روشن کنند تا جاموخان و سپاهش از دور گمان کنند که سپاه چنگیز بسیار عظیم تر از سپاه اوست. وقتی ارتش جاموخان به این حیله ی چنگیز خان غول خوردند اکثر آنها وفاداری خود را نسبت به جاموخان شکستند. بنابر این جاموخان با سپاهی اندک به نبرد با چنگیز خان پرداخت که جاموخان در این نبرد شکست خورد و در نهایت به دستور چنگیز خان، ارتش جاموخان اعدام شدند همچنین با دستور وی کمر برادر تنی خود یعنی جاموخان نیز شکسته شد.
چنگیز خان مغول
* تصویری از مجسمه چنگیز خان در مغولستان (Enormous Statue of Genghis Khan).
فتح دنیا

یورش مغولان به ایران درسال ۶۱۶ق/۱۲۱۸م آغاز گردید. ادوارد تلر در خاطراتش در مورد حمله چنگیزخان مغول به ایران دوره خوارزمشاهی می‌نویسد:

یک نمونه مهم در تاریخ، جنگهای چنگیزخان مغول، و بویژه تخریب سرزمین‌های پارسی است. بیش از نصف جمعیت سرزمین تسخیر شده نابود گردید، و پارس، که همان ایران امروزیست، هرگز جلال و ابهت پیشین خود را دیگر بازنیافت.»

در حملهٔ چنگیز به ایران، محمد خوارزمشاه که تاب مقاومت نداشت به جزیرهٔ آبسکون (واقع در دریای خزر) می‌گریزد و همان‌جا می‌میرد. پسر شجاع او، جلال الدین، در برابر هجوم مغولان ایستادگی می‌کند. چنگیزخان هم در وصف جلال الدین به فرزندان و سپاهیان خود می‌گوید: که اگر فرزندی باشید، باید اینگونه باشد. حمله چنگیزخان مغول چنان دهشتناک و بیرحمانه بود که خیابان‌های نیشابور «که مهد علم و دانش و نوآوری آن زمان بود، تبدیل به جویبارهای خون گردید، و از سرهای بریده مردان و زنان و کودکان هرمهایی ساخته شد، و حتی به سگ‌ها و گربه‌های شهر نیز رحم نکردند.» از اینروست که تاریخ‌نگار دیگری می‌نویسد:

شکی نیست که نابودی و ویرانی که در حین خیزش دولت مغول در ایران بوقوع پیوست، و قتل‌عام وسیعی که در آن زمان رخ داد، در هزار سال هم ترمیم نخواهد گشت، حتی اگر فاجعه دیگری نیز بوقوع نپیوندد.»

شاید هزار سال به طول نینجامید اما در اواسط قرن بیستم بود که جمعیت نیشابور به سطح دوران پیش از حمله مغول بازگشت.

روابط خانوادگی

او فرزندان بسیاری از همسران متعدد خود داشت اما مهم‌ترین آنها چهار پسر با نام‌های جوجی‌خان، جغتای‌خان، اوگتای‌خان، تولی‌خان، از اولین همسرش (که در سنت مغولی مهم‌ترین و بزرگ‌ترین همسران می‌باشد) بودند. چنگیزخان همچنین زن‌های بسیار داشت ولی مشهورترین ایشان پنج تن بودند، (بورته فوجین، کنجاخاتون، جاکمبو، دختر تایر اورسون و دختر تایانگ‌خان). چنگیز تمام ممالک مفتوحه را بین پسران و برادرش تقسیم نمود، کار صید و شکار را که در میان مغولان کاری بسا شگرف و پسندیده بود به پسر بزرگش جوجی سپرد. اور یاسا و یارغو یعنی قضاوت و دادگستری و کیفر گناهکاران را به جغتای داد و امور سپاه را تولی تفویض کرد و اوکتای را به جانشینی تعیین کرد. بعد از آنکه حدود مملکت وسعت یافت برادرش اوتچکین را به ملک چین فرستاد.
پسران چنگیزخان

چنگیزخان چهار پسر داشت.

جوجی‌خان پسر ارشد چنگیزخان بود که پیش از فوت پدر درگذشت.
جغتای‌خان پسر دوم چنگیزخان بود که چنگیز پس از بازگشت از جنگ خوارزمشاه حکومت ماوراءالنهر و خوارزم و شهرهای ایغور و کاشغر و بلخ و بدخشان و غزنین تا حدود سند را به جغتای سپرد.
اوگتای‌خان بعد از مرگ چنگیزخان بجای پدر امور رهبری امپراتوری مغول را در دست گرفت.
تولی‌خان پسر چهارم چنگیزخان از برادران خود جوجی و جغتای و اوگتای کوچک‌تر بود. چنگیز در اوایل میل داشت که او را به جانشینی تعین کند اما بعد از آن برگشت و گفت که منصب لشکرکشی و ضبط یورت و حفظ خزانه بر تو مناسبتر است.
چنگیز خان مغول
Genghis Khan or Chinggis Khaan (c. 1162 – August 18, 1227), born Temüjin, was the Great Khan and founder of the Mongol Empire, which became the largest contiguous empire in history after his death. He came to power by uniting many of the nomadic tribes of Northeast Asia. After founding the Empire and being proclaimed "Genghis Khan", he launched the Mongol invasions that conquered most of Eurasia. Campaigns initiated in his lifetime include those against the Qara Khitai, Caucasus, and Khwarazmian, Western Xia and Jin dynasties. These campaigns were often accompanied by large-scale massacres of the civilian populations – especially in the Khwarazmian and Western Xia controlled lands. By the end of his life, the Mongol Empire occupied a substantial portion of Central Asia and China.

Before Genghis Khan died he assigned Ögedei Khan as his successor. Later his grandsons split his empire into khanates. Genghis Khan died in 1227 after defeating the Western Xia. He was buried in an unmarked grave somewhere in Mongolia. His descendants extended the Mongol Empire across most of Eurasia by conquering or creating vassal states in all of modern-day China, Korea, the Caucasus, Central Asia, and substantial portions of Eastern Europe and Southwest Asia. Many of these invasions repeated the earlier large-scale slaughters of local populations. As a result, Genghis Khan and his empire have a fearsome reputation in local histories.

Beyond his military accomplishments, Genghis Khan also advanced the Mongol Empire in other ways. He decreed the adoption of the Uyghur script as the Mongol Empire"s writing system. He also practiced meritocracy and encouraged religious tolerance in the Mongol Empire, and unified the nomadic tribes of Northeast Asia. Present-day Mongolians regard him as the founding father of Mongolia.

Although known for the brutality of his campaigns and considered by many to have been a genocidal ruler, Genghis Khan is also credited with bringing the Silk Road under one cohesive political environment. This brought communication and trade from Northeast Asia into Muslim Southwest Asia and Christian Europe, thus expanding the horizons of all three cultural areas.

Temüjin was related on his father"s side to Khabul Khan, Ambaghai, and Hotula Khan, who had headed the Khamag Mongol confederation and were descendants of Bodonchar Munkhag (c. 900). When the Jurchen Jin dynasty switched support from the Mongols to the Tatars in 1161, they destroyed Khabul Khan.

Temüjin"s father, Yesügei (leader of the Borjigin clan and nephew to Ambaghai and Hotula Khan), emerged as the head of the ruling Mongol clan. This position was contested by the rival Tayichi"ud clan, who descended directly from Ambaghai. When the Tatars grew too powerful after 1161, the Jin switched their support from the Tatars to the Keraites.

Birth

Little is known about Temüjin"s early life, due to the lack of contemporary written records. The few sources that give insight into this period often contradict.

Temüjin"s name was derived from the Mongol word temür meaning "of iron", while jin denotes agency thus temüjin means "blacksmith".

Temüjin was probably born in 1162 in Delüün Boldog, near the mountain Burkhan Khaldun and the rivers Onon and Kherlen in modern-day northern Mongolia, close to the current capital Ulaanbaatar. The Secret History of the Mongols reports that Temüjin was born grasping a blood clot in his fist, a traditional sign that he was destined to become a great leader. He was the second son of his father Yesügei who was a Kiyad chief prominent in the Khamag Mongol confederation and an ally of Toghrul of the Keraite tribe. Temüjin was the first son of his mother Hoelun. According to the Secret History, Temüjin was named after the Tatar chief Temüjin-üge whom his father had just captured.

Yesukhei"s clan was Borjigin (Боржигин), and Hoelun was from the Olkhunut sub-lineage of the Khongirad tribe. Like other tribes, they were nomads. Temüjin"s noble background made it easier for him to solicit help from and eventually consolidate the other Mongol tribes.

Early life and family

Temüjin had three brothers Hasar, Hachiun, and Temüge, one sister Temülen, and two half-brothers Begter and Belgutei. Like many of the nomads of Mongolia, Temüjin"s early life was difficult. His father arranged a marriage for him and delivered him at age nine to the family of his future wife Börte of the tribe Khongirad. Temüjin was to live there serving the head of the household Dai Setsen until the marriageable age of 12.

While heading home, his father ran into the neighboring Tatars, who had long been Mongol enemies, and they offered him food that poisoned him. Upon learning this, Temüjin returned home to claim his father"s position as chief. But the tribe refused this and abandoned the family, leaving it without protection.

For the next several years, the family lived in poverty, surviving mostly on wild fruits, ox carcasses, marmots, and other small game killed by Temüjin and his brothers. Temujin"s older half-brother Begter began to exercise power as the eldest male in the family and would eventually have the right to claim Hoelun (who was not his own mother) as wife. Temujin"s resentment erupted during one hunting excursion when Temüjin and his brother Khasar killed Begter.

In a raid around 1177, Temujin was captured by his father"s former allies, the Tayichi"ud, and enslaved, reportedly with a cangue (a sort of portable stocks). With the help of a sympathetic guard, he escaped from the ger (yurt) at night by hiding in a river crevice. The escape earned Temüjin a reputation. Soon, Jelme and Bo"orchu joined forces with him. They and the guard"s son Chilaun eventually became generals of Genghis Khan.

At this time, none of the tribal confederations of Mongolia were united politically, and arranged marriages were often used to solidify temporary alliances. Temüjin grew up observing the tough political climate, which included tribal warfare, thievery, raids, corruption, and revenge between confederations, compounded by interference from abroad such as from China to the south. Temüjin"s mother Hoelun taught him many lessons, especially the need for strong alliances to ensure stability in Mongolia.
Wives and children

As previously arranged by his father, Temüjin married Börte of the Onggirat tribe when he was around 16 in order to cement alliances between their two tribes. Soon after the marriage, Börte was kidnapped by the Merkits and reportedly given away as a wife. Temüjin rescued her with the help of his friend and future rival, Jamukha, and his protector, Toghrul of the Keraite tribe. She gave birth to a son, Jochi (1185–1226), nine months later, clouding the issue of his parentage. Despite speculation over Jochi, Börte would be Temüjin"s only empress, though he did follow tradition by taking several morganatic wives.

Börte had three more sons, Chagatai (1187–1241), Ögedei (1189–1241), and Tolui (1190–1232). Genghis later took about 500 secondary wives and "consorts", but Börte continued to be his life companion. He had many other children with those other wives, but they were excluded from succession, only Börte"s sons being considered to be his heirs. However, a Tatar woman named Yisui, taken as a wife when her people were conquered by the Mongols, eventually came to be given almost as much prominence as Börte, despite originally being only one of his minor wives. The names of at least six daughters are known, and while they played significant roles behind the scenes during his lifetime, no documents have survived that definitively provide the number or names of daughters born to the consorts of Genghis Khan.
شامپو ضد ریزش
بهترین شامپو ضد ریزش مو
مشاهده لیست
خودکار
ارزانترین یخچال بازار
مشاهده قیمت
خودکار
بهترین پلی استیشن و ایکس باکس ایران
مشاهده قیمت
پرفروش ترین جاروبرقی ایران در سال 1403 (جدیدترین لیست)
آخرین قیمت قیمت طلا و سکه (کاهش قیمت سکه همچنان ادامه دارد)
قیمت محصولات هایما (سقوط قیمت هایما ۸S مدل 1403)
پیش‌ بینی قیمت سکه (قیمت سکه و طلا کاهش یافت!)
مقایسه گلکسی A55 با ردمی نوت 13 پرو پلاس (شیائومی بخریم یا سامسونگ؟)
قیمت مرسدس در دبی (لیست ارزانترین بنزهای دبی را ببینید!)
پیش‌ بینی قیمت طلا و سکه در اردیبهشت (روند کاهش قیمت‌ها در پیش است!)
آخرین قیمت آیفون ۱۳ (جدول قیمت گوشی سامسونگ و اپل)
ارزانترین ماشین دبی به تومان چقدر است؟ (لیست قیمت 2024)
لیست آپارتمان‌های ۵ میلیارد تومانی در تهران (جدول بهار 2024)

ثبت نظر شما