معرفی کامل زبان آرامی (Aramaic)
زبان آرامی عضوی از زبانهای سامی است که بیش از ۳٬۰۰۰ سال قدمت دارد.زبان آرامیها، زبان اداری امپراتوریها و حتی کاهنان بودهاست. زبان اصلی بخش عمدهای از کتابهای آسمانی دانیال و عزرا و زبان کتاب تلمود است. آرامی را زبان عیسی دانستهاند و امروزه هنوز زبان مادری اقلیتهای کوچک متعددی است. امروزه تعدادی از جوامع که بیشتر آنها آشوری هستند به زبان آرامی جدید تکلم میکنند. این زبان اکنون در حال انقراض محسوب میشود.
آرامی از خانواده زبانهای افرو آسیایی است و در میان زبانهای متعدد این خانواده از زیر شاخه سامی محسوب میشود. آرامی قسمتی از گروه زبانهای سامی شمال غرب است که همچنین شامل زبانهای کنعانی مثل زبان عبری میشود.
ساختار نوشتاری
ابتداییترین الفبای آرامی بر اساس رسمالخط فینیقی بودهاست. با گذشت زمان، الفبای «مربعی» شکل آرامی شکل گرفت. فلسطینیهای باستان و دیگر مردم ساکن در کنعان این الفبا را برای نوشتن زبان خود برگزیدند. اکنون این الفبا بیشتر به الفبای عبری شهرت دارد. این ساختار نوشتاری در کتب مقدس آرامی و دیگر نوشتههای آرامی یهودیان استفاده شدهاست.
دیگر ساختار نوشتاری زبان آرامی توسط جوامع مسیحی ابداع شد: نوعی رسمالخط پیچدار که بعنوان الفبای سوری (یکی از انواع الفبای سوری، سرتو) معروف است.
نوع کاملاً تغییریافته الفبای آرامی، الفبای مندایی، اکنون توسط منداییان استفاده میشود.
علاوه بر این سیستمهای نوشتاری، گونههای دیگری هم از الفبای آرامی در عهد باستان مورد استفاده گروههای مختلف بود: برای مثال نبطیها در پترا و الفبای پالمیرنین در پالمیرا. در زمانهای اخیر نیز تورویو (رجوع شود به آرامی شرقی جدید در زیر) اغلب با استفاده از گونه تغییر کردهای از الفبای لاتین نوشته میشود.
تاریخچه
تاریخچه زبان آرامی به تفصیل در زیر نقل شدهاست. تاریخچه این زمان به سه دوره تقسیم شدهاست:
آرامی قدیم ۱۱۰۰ قبل از میلاد تا سال ۲۰۰) شامل:
آرامی مقدس در کتب مقدس عبری.
آرامی مسیح.
آرامی میانه (سال ۲۰۰تا سال ۱۲۰۰) شامل:
سوری ادبی.
آرامی تلمود، ترگم و میدراش.
آرامی مدرن (سال ۱۲۰۰ تا کنون) شامل:
بسیاری از گویشهای رایج کنونی.
این طبقهبندی بر اساس طبقهبندی است که کلاس بییر * استفاده میکرد.
زبان آرامی و گویشهای مختلف آنابتداییترین الفبای آرامی بر اساس رسمالخط فینیقی بودهاست. با گذشت زمان، الفبای «مربعی» شکل آرامی شکل گرفت. فلسطینیهای باستان و دیگر مردم ساکن در کنعان این الفبا را برای نوشتن زبان خود برگزیدند. اکنون این الفبا بیشتر به الفبای عبری شهرت دارد. این ساختار نوشتاری در کتب مقدس آرامی و دیگر نوشتههای آرامی یهودیان استفاده شدهاست.
دیگر ساختار نوشتاری زبان آرامی توسط جوامع مسیحی ابداع شد: نوعی رسمالخط پیچدار که بعنوان الفبای سوری (یکی از انواع الفبای سوری، سرتو) معروف است.
نوع کاملاً تغییریافته الفبای آرامی، الفبای مندایی، اکنون توسط منداییان استفاده میشود.
علاوه بر این سیستمهای نوشتاری، گونههای دیگری هم از الفبای آرامی در عهد باستان مورد استفاده گروههای مختلف بود: برای مثال نبطیها در پترا و الفبای پالمیرنین در پالمیرا. در زمانهای اخیر نیز تورویو (رجوع شود به آرامی شرقی جدید در زیر) اغلب با استفاده از گونه تغییر کردهای از الفبای لاتین نوشته میشود.
تاریخچه
تاریخچه زبان آرامی به تفصیل در زیر نقل شدهاست. تاریخچه این زمان به سه دوره تقسیم شدهاست:
آرامی قدیم ۱۱۰۰ قبل از میلاد تا سال ۲۰۰) شامل:
آرامی مقدس در کتب مقدس عبری.
آرامی مسیح.
آرامی میانه (سال ۲۰۰تا سال ۱۲۰۰) شامل:
سوری ادبی.
آرامی تلمود، ترگم و میدراش.
آرامی مدرن (سال ۱۲۰۰ تا کنون) شامل:
بسیاری از گویشهای رایج کنونی.
این طبقهبندی بر اساس طبقهبندی است که کلاس بییر * استفاده میکرد.
آرامی زبانی واحد و انعطافناپذیر نیست و به دستهای از زبانهای مرتبط اطلاق میشود. تاریخ غنی، ادبیات وسیع و استفاده مجامع مذهبی مختلف از زبان آرامی باعث تنوع و گوناگونی این زبان شدهاست. برخی گویشهای آرامی متقابلاً فابل فهم هستند، در حالیکه برخی دیگر اینگونه نیستند. برخی زبانهای آرامی اکنون تحت نامهای دیگری شناخته شده هستند. برای مثال آشوری به زبان آرامی شرقی مجامع مسیحی اطلاق میشود. بسیاری از گویشها به «شرقی» و «غربی» توصیف شدهاند که مرز میان آنها فرات یا اندکی غرب آن است. همچنین میتوان مرزی را میان آن دسته از زبانهای آرامی که اکنون زبانهای زنده هستند (به نام «نوآرامی»)، آن دسته که اکنون به عنوان زبان ادبی استفاده میشوند و آن دسته که منقرض شده و اکنون تنها مورد علاقه دانشمندان هستند، قائل شد. تقسیمبندی ذیل را میتوان برای زبانها و گویشهای مختلف آرامی استفاده کرد، در حالیکه برای این قانون استثنائاتی هم یافت میشود: «مدرن»، «میانه»، «قدیم»، «شرقی» و «غربی».
توزیع جغرافیایی
در قرن ۱۲ قبل از میلاد متکلمان آرامی زبان به تدریج در نواحی جنوب ارمنستان تا کشورهای قسطنطنیه (ترکیه امروزی) /پارس (ایران امروزی)/شام (سوریه امروزی) / آذربایجان / لبنان /اردن/مصر و تمامی کشورهای خاور میانه امروزی و بخشی از آسیای میانه مانند افغانستان و ترکمنستان ساکن شدند و یکی از زبانهای مهم جهان مسیحیت را بوجود آوردند. در قرن ۱۴ قبل از میلاد این زبان تقریباً در اوج خود به سر میبرد و به بسیاری از کشورهای آسیای جنوب و جنوب شرقی مانند: هند، مالزی، اندونزی، تبت و همچنین بخشهای از آفریقا و اروپای شرقی مانند: اوکراین، بلغارستان، مجارستان، آلبانی، مقدونیه و یونان رسید.
از قرن ۱۵ قبل از میلاد به بعد چند شاخه از این زبان بوجود آمد.
آرامی قدیم
بخش آرامی قدیم بیش از ۱۳ قرن را به خود اختصاص میدهد. این دوره زمانی طولانی به این دلیل انتخاب شدهاست که تمامی گونههای آرامی که اکنون کاملاً منقرض شدهاند در آن جای میگیرند. دوره آرامی قدیم واضحاً در حدود سال ۵۰۰ قبل از میلاد به پایان میرسد، یعنی زمانی که آرامی باستان (زبان آرامیها) جای خود را به آرامی پادشاهی (زبان دولتهای پادشاهی قدرتمند) میدهد. گویشهای متعدد زبان آرامی قدیم زمانی برجسته میشوند که یونانی به عنوان زبان قدرت در منطقه جای آرامی را میگیرد.
آرامی باستان به آرامی آرامیها از زمان پیدایش آن تا زمانی که به «زبان میانجی» رسمی در هلال حاصلخیز تبدیل شد، اطلاق میشود. آرامی باستان زبان رسمی و دولتی در دمشق، حمص، ارواد بود.
آرامی باستان نخستین
نسخه خطی بسیاری دال بر اولین نمونههای استفاده از این زبان یافت شدهاست که به قرن ۱۰ قبل از میلاد بازمیگردد. این نسخه بیشتر اسناد دیپلماتیک میان دولت شهرهای آرامیان هستند. بهنظر میرسد رسمالخط آرامی در این زمان بر اساس فینیقی باشد و در زبان نوشتار وحدت خاصی دیده میشود. احتمالاً پس از گذشت زمانی در نواحی شرقی آرام رسمالخط کاملتری جایگزین شد تا بتواند پاسخگوی نیاز آن زمان باشد.
عجیب اینکه سلطه پادشاه آشور، تیگلتپیلسر سوم در سرزمین آرام در اواسط قرن هشتم باعث شد، زبان آرامی به زبان میانجی تبدیل شود.
آرامی باستان واپسین
از سال ۷۰۰ پ. م، این زبان در نقاط بسیاری پخش شد، اما یکدستی خود را از دست داد. گویشها مختلفی در بینالنهرین، بابل، فنیقیه و مصر پدیدار شد. با این حال اکدی بر روی آرامی در آشور تأثیر گذاشت و سپس بابلی بروی کار آمد. همانگونه که در دو پادشاه بخش ۱۸:۲۶ آمدهاست، حزقیا، پادشاه یهود با دیپلماتهای آشوری به زبان آرامی سخن میگوید تا افراد عادی چیزی متوجه نشوند. در حدود سال ۶۰۰ پ. م پادشاه کنعان نامه خود به فرعون پادشاه مصر را به زبان آرامی مینویسد.
کلدانی یا «آرامی کلدانی» اصطلاحی عام برای آرامی مورد استفاده در سلسله خالدی بابل بود. این اصطلاح برای اشاره به آرامی مقدس بکار میرفت که به روش متاخر نوشته میشد. آنرا نباید با زبان مدرن کلدانی «نو آرامی» اشتباه گرفت.
آرامی پادشاهی
در حدود سال ۵۰۰ پ.م. بود که داریوش اول آرامی را به عنوان زبان رسمی نیمه غربی امپراطوری پارس متعلق به هخامنشیان انتخاب کرد. اشرافزادگان بابلی هنوز از گویش محلی آرامی شرقی برای اغلب کارهای خود استفاده میکردند، اما دستور داریوش پایههای زبان آرامی را تقویت کرد و محکم ساخت. زبان آرامی پادشاهی جدید تا حد زیادی استاندارد شده بود. رسمالخط آن بیشتر بر پایه ریشههای تاریخی بود تا گویشهای گفتاری. همچنین اثرات اجتناب ناپذیر زبان پارسی باستان بر روی این زبان باعث وضوح و انعطافپذیری آن شد. از آرامی پادشاهی گاهی به عنوان آرامی رسمی یا آرامی مقدس یاد میشود. قرنها پس از سقوط سلسله هخامنشیان (در سال ۳۳۱ پ. م)، آرامی پادشاهی که داریوش آنرا رسمی کرد هنوز هم زبان رایج منطقه بود.
از واژه «آرامی هخامنشی» برای توصیف آرامی پادشاهی استفاده میشود. اغلب زمان استفاده از آرامی را از ابتدای پادشاهی داریوش (از ۵۰۰ پ. م) تا حدود یک قرن پس از سقوط سلسله پادشاهی هخامنشیان درسال ۳۳۱ پ. م میدانند. بساری از اسنادی که گویای وجود اینگونه از آرامی است در مصر و مخصوصاً در الفانتین یافت شدهاند. مشهورترین این اسناد در این میان کتاب "Wisdom of Ahiqar" است که دربر گیرنده کلمات قصار و آموزنده میباشد و در سبک بیشتر به کتاب مقدس ضربالمثلها شباهت داشت. آرامی هخامنشی تا حد زیادی به دیگر گونههای آرامی شباهت دارد و یافتن نمونههای کتبی آن بسیار سخت است. تنها با بررسی دقیق میتوان کلمهای قرضی از زبان محلی را در آن یافت.
آرامی پس از هخامنشیان
فتوحات اسکندر بزرگ نتوانست به سرعت باعث تخریب یکپارچگی زبان و ادبیات آرامی شود. مشابه همان آرامی که در قرن ۵ قبل از میلاد استفاده میشد را میتوان در اوایل قرن ۲ پیش از میلاد پیدا کرد. سلوکیان از ابتدای سلطنت خود استفاده از زبان یونانی|یونانی را در محدوده قلمرو خود در سوریه و بینالنهرین اجباری کردند. در قرن سوم قبل از میلاد بود که در مصر و سوریه آرامی جای خود را به یونانی داد. با این حال زبان آرامی پس از هخامنشیان توانست به رشد خود ادامه دهد و از طریق صحرای سوریه از یهودیه به عربستان و پارت راه پیدا کند. این ادامه استفاده از آرامی پادشاهی نشانهای از احساسات ضد هلنیستی بود.
یک کتیبه دوزبانه (یونانی و آرامی) توسط آشوکا پادشاه هند در ۳۰۰ سال قبل از میلاد.
آرامی مقدس زبان آرامی ای است که در چهار بخش مجزای کتب مقدس عبری یافت میشود:
کتاب ازرا|ازرا ۴:۸ تا ۶:۱۸ و ۷:۱۲ تا ۲۶--- اسنادی از دوره هخامنشی (قرن ۵ قبل از مسیح) در ارتباط با بازسازی معبد در اورشلیم.
کتاب دانیال|دانیال b۲:۴ تا ۷:۲۸--- پنج داستان ضدحکومت و تصویری مصیبتبار.
کتاب جرمیا|جرمیا ۱۰:۱۱--- یک جمله در یک متن عبری در انتقاد از بتپرستی
پیدایش ۳۱:۴۷--- ترجمهِ اسم محلی در عبری
آرامی مقدس یک لهجه دورگه است. بعضی متون به زبان آرامی مقدس احتمالاً پیش از سقوط سلسله هخامنشیان در بابل و سرزمین یهود بوجود آمدهاند. در زمان سلوکیان، تبلیغات معترضانه یهودی باعث بوجود آمدن کتاب دانیال به زبان آرامی شد. این داستانها احتمالاً در ابتدا به صورت شفاهی بودهاند. این قضیه ممکن است یکی از دلایل وجود مجموعههای گوناگونی از دانیال در یونانی Septuagint و متن ماسوری باشد که نشاندهنده آرامی متأثر از زبان عبری|عبری است.
زبان آرامی هاسمونیان در زیر مجموعه بعد از دوره هخامنشیان قرار دارد که در واقع زبان رسمی هاسمونیان یهود (۳۷–۱۴۲ پ. م) است. این زبان بر زبان آرامی مقدس متون قمران تأثیر گذاشت و زبان اصلی متون دینی، غیر از کتاب مقدس، بود. ترجمههای کتب مقدس عبری به آرامی، تارگوم، در ابتدا به زبان هاسمونیان بود. هاسمونیان همچنین در گفتارهای میشنا و توسفتا نیز آمدهاست، با این وجود با توجه به شرایط و متن تغییراتی داشتهاست. نوشتار این زبان با نوشتار زبان آرامی هخامنشی تفاوت بسیاری دارد، در این نوشتار به جای استفاده از صورتهای ریشه شناختی کلمات تأکید برنوشتن کلمات به همان صورتی است که تلفظ میشوند.
تارگوم بابلی در واقع لهجهِ بعدی پس از دوره هخامنشیان است که در تارگومهای رسمی، تارگوم انکلوس|تارگوم انکلوس و تارگوم جناتان یافت میشود. تارگوم هاسمونی اولیه حدوداً در قرن دوم یا قرن سوم به بابل راه یافت. سپس آنها با توجه به لهجهِ بابلی زمان تغییر یافتند و زبان تارگومهای استاندارد بوجود آمد. این ترکیب در واقع اساس ادبیات بابلی یهود را بوجود آورد.
تارگومی گالیلی(Galilean Targumic) مشابه تارگم بابلی است؛ و در واقع ترکیبی از هاسمونی ادبی با لهجهِ گالیلی است. تارگوم هاسمونی در قرن دوم میلادی به گالیلی راه پیدا کرد و برای استفاده محلی متناسب با لهجهِ گالیلی شد و مطابق آن تغییر یافت. کارهای تارگوم گالیلی هیچگاه به عنوان یک کار معتبر در نظر گرفته نشدهاند و اسناد نشان میدهند که هرگاه که لازم بوده در متن آن اصلاحاتی ایجاد شدهاست. از قرن یازدهم به بعد، زمانی که تارگوم بابلی قانونمند شد، نسخهِ گالیلی بشدت از آن تأثیر گرفت.
از قرن سوم میلادی به بعد لهجهِ آرامی بابلی مورد استفاده بودهاست. این گویش در واقع گویش اسناد خصوصی بابلی بودهاست و از قرن دوازدهم|قرن دوازده گویش یا لهجهِ تمامی اسناد خصوصی یهودی در آرامی بودهاست. این گویش در واقع با اندک تغییراتی بر پایهِ هاسمونی استوار است. این شاید به این دلیل بودهاست که بسیاری از اسناد در BDA اسناد حقوقی هستند و بنابراین زبان آنها باید برای تمامی جامعه یهود ملموس باشد و هاسمونی در واقع استاندارد قدیمیای بود که مطلوب بود.
آرامی نَبَطی در واقع زبان پادشاهی عرب پترا است. این پادشاهی ساحل شرقی رودخانه اردن، شبهجزیره سینا و شمال سرزمین عرب را شامل میشود. شاید به دلیل اهمیت بازرگانی کاروانی بود که نَبَطیها استفاده از آرامی را به عربی شمالی قدیمی ترجیح دادند. این گویش بر پایهِ زبان هخامنشی با اندک تأثیر از عربی استوار است. "l" اغلب به "n" تغییر پیدا میکند و برخی کلمات نیز از زبان قرض گرفته شدهاند. بعضی نسخههای خطی آرامی نَبَطی از اوایل این پادشاهی موجود است، اما اغلب آنها مربوط به چهار قرن اول میلادی هستند. نوشتار این زبان با استفاده از الفبای شکستهاست که در واقع مقدمه و سرآغاز الفبای عربی میباشد. شمار وامواژهها از زبان عربی در طول سدهها افزایش یافته، تا زمانیکه در قرن چهارم|قرن چهار نَبَطی در زبان عربی ادغام شد.
آرامی پالمیرین در واقع گویشی از زبان آرامی است که در شهر پالمیرا در بیابان سوریه از سال۴۴ قبل از میلاد تا ۲۷۴ بعد از میلاد مورد استفاده بودهاست. نوشتار این زبان با استفاده از الفبای گرد بود که بعدها به استرانگلا ی شکسته تغییر یافت. همانند نَبَطی، زبان پالمیری نیز متأثر از عربی بود، اما این تأثیر در مورد زبان پالمیری کمتر بود.
آرامی آرساکید زبان رسمی امپراتوری امپراتوری پارتیها (۲۴۷ BCE–224 CE) بود؛ و بیش از سایر لهجههای پس از هخامنشی رسوم داریوش اول را دارا بود. با این وجود در طول زمان، این گویش از زبان آرامی گفتاری معاصر، گرجی و فارسی تأثیر گرفت. پس از تصرف پارتیان توسط ساسانیهای فارس زبان، آرساکید تأثیر بسیاری بر زبان رسمی جدید گذاشت.
تغییرات صدایی در طول تاریخ
۶ مشخصه اصلی از تغییرات زبانی را میتوان به عنوان نقاط افتراق گویشها در نظر گرفت:
تغییرات مصوت- این تغییر تقریباً به تناوب رخ میدهد و مدارک و شواهد اثبات آن فراوان است، اما با این حال این تغییر یکی از مشخصههای اصلی گویشهای مختلف است.
تقلیل جفت انسدادی/سایشی-، زبان آرامی در اصل مانند عبری تیبری هر یک از سایشیها را به عنوان واج گونههای شرطی شده برای انسدادیها به کار میبرد. به دنبال تغییراتی که در مصوتها رخ داد، اختلاف بین انسدادیها و سایشیها به سطح واجی رسید و بعدها در گویشهای خاصی این اختلاف گم و ناپیدا بود. منباب مثال، در تورویو حرف /p/ از میان رفته و به جای آن از حرف /f/ استفاده میشود؛ در گویشهای دیگر (منباب مثال، در نئو-آرامی آشوری استاندارد) حروف /θ/ و /ð/از میان رفتهاست و به جای آنها از حروف /t/ و /d/ استفاده میشود. در اغلب گویشهای سریانی معاصر، حروف /f/ و /v/ به دنبال مصوت به /w/ تبدیل میشوند.
از دست دادن تأکیدی ها- در برخی گویشها به جای صامتهای تأکیدی، همتاهای غیرتأکیدی آنها نشستهاست، در حالی که گویشهایی که در قفقاز تکلم میشوند اغلب به جای تاکیدات حلقی شدگی صمات چاکنایی| چاکنایی]] دارند.
همگون شدگی پسکامی- بارزترین مشخصه تلفظ زبان سامری همین مورد میباشد که همچنین در عبری سامری یافت میشود: تمامی پسکامیها به انسدادی چاکنایی ساده تبدیل شدهاند. در برخی گویشهای معاصر آرامی "h" در هیچ واژهای تلفظ نمیشود (ضمیر سوم شخص مذکر؛ یعنی "hu" به "ow" تغییر مییابد).
پروتو- سمیتیک- */θ/ */ð/ در زبان آرامی به شکل */t/, */d/، است، در حالی که در زبان عبری آنها صفیری میشوند (عدد سه در عبری "šālôš" میباشد، اما در آرامی به شکل"tlāṯ" است). تغییرات دندانی/صفیری هنوز هم در گویشهای معاصر اتفاق میافتد.
صورت آوایی جدید- گویشهای جدید صداهایی را از زبانهای غالب همجوار و نزدیک خود به عاریت گرفتهاند. نمونه بارز این وام گیری صدایی /ʒ/ (مانند صدای اولین صامت در واژه "azure"), /ʤ/ مانند صدای اولین صامت در واژه ("jam") و /ʧ/ (مانند صدای اولین صامت در واژه ("church") است. الفبای سریانی برای نوشتن این صداهای جدید انتخاب شده ااست.
دستور زبان
ساختواژه (نحوه در کنار هم قرار گرفتن واژه گان) زبان آرامی، همانند ساختواژه دیگر زبانهای سامی برریشه سه تایی بنا شدهاست. ریشه از سه صامت تشکیل شده و از معنای پایهای خاص برخوردار است. منباب مثال، «کتب» به معنای " نوشتن" است. این ریشه سه تایی سپس با مصوتها و دیگر صامتها ترکیب میشوند تا تفاوت ظریفی در معنای ریشهای واژگان به دست دهند:
Kṯāḇâدست خط، کتیبه، خط، کتاب.
Kṯāḇê کتاب مقدس
Kāṯûḇâ منشی، دبیر
Kṯāḇeṯ نوشتم
Eḵtûḇ خواهم نوشت.
زبان آرامی دو جنس دستوری: مؤنث و مذکر دارد. اسامی یا جمع هستند یا مفرد، اما یک عدد " دوتایی" مازاد برای نشان دادن اسمهایی که به صورت جفتی ظاهر میشوند، وجود دارد. عدد دوتایی در گذر زمان به تدریج از زبان آرامی حذف شد و تأثیری بهغایت ناچیز بر آرامی میانه معاصر داشت.
اسامی و صفات زبان آرامی دارای یکی از این سه حالت هستند: این سه حالت (state) تا حدودی نقش حالت دستوری (case) را در دیگر زبانها ایفا میکنند:
حالت " مطلق" شکل ریشهای یک اسم (مانند «تک کدی: کتابا» " دست خط") است.
حالت " طرحی" شکل مرخم اسم است که برای ساختن عبارتهای ملکی به کار میرود:
(منباب مثال، kṯāḇaṯ malkṯâ، " دست خط ملکه". ۳) حالت " تأکیدی" یا " مشخص" شکل ممتد اسم است که تقریباً کارکردی همانند حرف معرفه دارد (که در زبان آرامی وجود ندارد. به عنوان، مثالkṯāḇtâ " دست نوشته"). سرانجام حالت طرحی جای خود را به دیگر عبارتهای ملکی داد و حالت تأکیدی در اغلب گویشها به عنوان هنجار زبانی انتخاب شد. اغلب گویشهای آرامی معاصر تنها از حالت تأکیدی استفاده میکنند.
اشکال گوناگون عبارتهای ملکی (برای " دست خط ملکه" از قرار زیر است:
Kṯāḇaṯ malkṯâ – قدیمترین ساختار: مملوک در حالت طرحی قرار دارد.
Kṯāḇtâ d(î)-malkṯâ- هر دو واژه در حالت تأکیدی قرار دارند و وند موصولیd(î)- برای نشان دادن رابطه میان آنها آمدهاست.
Kṯāḇtāh d(î)-malkṯâ- هر دو واژه در حالت تأکیدی قرار دارند و ووند موصولی نیز به کار رفتهاست، اما به مملوک یک نوع پی بند ضمیر گونه پیشاپیشی داده شدهاست (ادبی، " نوشتهاش، که از آن ملکه است").
در آرامی معاصر، آخرین شکل مصطلحترین شکل کاربردی است. در آرامی انجیلی، شکل آخر عملاً کاربردی ندارد..
فعل در زبان آرامی شش" صرف" یا ستاک دارد: تغییراتی که در ریشه فعل صورت میگیرد و میتواند از آن صیغه مجهول (eṯkṯeḇ، " نوشته شد")، کلمه تأکیدی (katteḇ، " او دستور به (نوشتن) داد")، گستره (unicode|aḵteḇ، " او تألیف کرد") یا ترکیبی از این موارد را به دست بدهد. علاوه بر این، زبان آرامی دو زمانها دارد: زمان کامل و زمان ناقص. در زبان آرامی امپراطوری از وجه وصفی برای اشاره به آینده تاریخی استفاده میشدهاست. یحتمل، زبان آرامی میانه بر اثر تأثیراتی که از سایر زبانها پذیرفت، نوعی نظام زمانی مرکب (ترکیبی از اشکال فعل با ضمایر یا یک فعل کمکی به وجود آورد که امکان قصه سرایی و روایت داستان را که آمیخته به سرزندگی و روح حیات بیشتر بود، فراهم آورد.
ترتیب نحوی زبان آرامی (نحوهای که کلمات در کنار یکدیگر قرار میگیرند)، اغلب بصورت فعل-فاعل-مفعول (VSO) است. با این حال الگوی زبان آرامی پادشاهی (پارسی) فاعل-مفعول-فعل (مانند آکادی) بود که این حالت از تأثیرات نحو زبان پارسی بود.
منبع : ویکی پدیا
Aramaic (אַרָמָיָא Arāmāyā, Syriac: ܐܪܡܝܐ, Arabic: آرامية) is a language or group of languages belonging to the Semitic subfamily of the Afroasiatic language family. More specifically, it is part of the Northwest Semitic group, which also includes the Canaanite languages such as Hebrew and Phoenician. The Aramaic alphabet was widely adopted for other languages and is ancestral to the Hebrew, Syriac and Arabic alphabets.
During its approximately 3100 years of written history, Aramaic has served variously as a language of administration of empires and as a language of divine worship, religious study and as the spoken tongue of a number of Semitic peoples from the Near East.
Historically, Aramaic was the language of Aramean tribes, a Semitic people of the region around between the Levant and the northern Euphrates valley. By around 1000 BC, the Arameans had a string of kingdoms in what is now part of western Syria. Aramaic rose to prominence under the Neo-Assyrians (911–605 BC), under whose influence Aramaic became a prestige language and its use spread throughout most of Mesopotamia and the Levant. At its height, variants of Aramaic were spoken in all over what is today Iraq, Syria, south east and south central Turkey, north west Iran, Lebanon, Israel, Jordan, Palestinian territories, Kuwait and parts of Eastern Arabia and Northern Arabia. Major literary compositions in Aramaic include parts of the Talmud, the Book of Daniel and the Book of Ezra.
The scribes of the Neo-Assyrian bureaucracy had also used Aramaic, and this practice—together with other administrative practices—was subsequently inherited by the succeeding Neo-Babylonians (605–539 BC), and the Achaemeninds (539–323 BC). Mediated by scribes that had been trained in the language, highly standardized written Aramaic (in its Achaemenid form called Imperial Aramaic) progressively also become the lingua franca of trade and commerce throughout the Achaemenid territories, which extended as far east as the Indus valley. (That use of written Aramaic subsequently led to the adoption of Aramaic script and — as logograms — some Aramaic vocabulary in the written forms of several Middle Iranian languages, including those of Parthia, Persia, Sogdiana, and Chorasmia).
Aramaic"s long history and diverse and widespread use has led to the development of many divergent varieties, which are sometimes considered dialects, though they have become distinct enough over time that they are now sometimes considered as separate languages. Therefore, there is not one singular, static Aramaic language; each time and place rather has had its own variation. The more widely spoken Eastern Aramaic and Mandaic forms is today largely restricted to northern Iraq, north east Syria, north west Iran and south east Turkey, whilst the severely endangered Western Aramaic is spoken by small communities in north western Syria and Israel.
Certain dialects of Aramaic are also retained as a liturgical language by certain religious communities. One of those liturgical dialects is Mandaic, which besides being a living variant of Aramaic is also the liturgical language of Mandaeism. Significantly more widespread is Syriac, the liturgical language of Syriac Christianity, in particular the Assyrian Church of the East, the Chaldean Catholic Church, the Syriac Orthodox Church, the Assyrian Pentecostal Church, Assyrian Evangelical Church, Ancient Church of the East, Syriac Catholic Church, the Maronite Church, and the Indian Saint Thomas Christian Churches. Syriac was also the liturgical language of several now-extinct gnostic faiths, such as Manichaeism.
Neo-Aramaic languages are still spoken today as a first language by many communities of Syriac Christians, Jews, and Mandaeans of Western Asia, most numerously by Assyrians with numbers of fluent speakers among Assyrian people ranging from approximately 575,000 to 1,000,000, with the main languages being Assyrian Neo-Aramaic (235,000 speakers), Chaldean Neo-Aramaic (216,000 speakers) and Surayt/Turoyo (112,000 to 450,000 speakers), together with a number of smaller closely related languages with no more than 5,000 to 10,000 speakers between them. They have retained use of the once dominant lingua franca despite subsequent language shifts experienced throughout the Middle East. However, the Aramaic languages are now considered endangered. The languages are used by the older generation, all beyond retirement age, and so could go extinct within a generation. However, researchers are working to record all the dialects of Neo-Aramaic languages before they go extinct.